به گزارش IWSports به نقل از فرهنگستان فوتبال ، در دیدار فینال لیگ قهرمانان زنان اروپا، باشگاه المپیک لیون فرانسه توانست با نتیجه ۴ بر یک از سد وولفسبورگ آلمان عبور کند و برای پنجمین بار به قهرمانی مسابقات دست یابد. این سومین قهرمانی پیاپی لیون در اروپا محسوب میشد، درست همانند رکوردی که باشگاه رئال مادرید اسپانیا از خود به جای گذاشت. با این رکورد، لیون لقب پرافتخارترین باشگاه فرانسه را به خود اختصاص داد و برای فوتبال مردان، میدان خواند.
واقعیت اینست که موفقیتهای چشمگیر المپیک لیون به غرور ملی برای فرانسه تبدیل شده است. لیون در سالهای اخیر بارها و بارها به افتخارات متعددی دست یافته و نام خود را به عنوان یکی از غولهای جدید در فوتبال اروپا مطرح کرده و اکنون کار به جایی رسیده که نام تیم فوتبال زنان لیون، در کنار تیم مردان باشگاههای پر افتخاری همچون رئال مادرید، بارسلونا و یوونتوس دیده میشود.
با این حال فراموش نکنید که «کلیشهها و تبعیضات جنسیتی» همچنان در جامعه امروز پررنگ است و زندگی را برای زنان به ویژه زنان فعال در ورزش، بیشازپیش سخت و دشوار کرده. هنوز هم هستند کسانی که در چشمان شاگردان «رینالد پدروس» نگاه میکنند و میگویند: «شما کجا و بازیکنان رئال مادرید کجا؟» هنوز هم افرادی پیدا میشوند که با مقایسه فوتبال زنان و مردان، سعی در پایین آوردن ارزشهای فوتبال زنان در سطح داخلی و حتی بینالمللی دارند حال آنکه سختیها، موانع و روند پیشرفت هر دو (فوتبال زنان و مردان) یکیست.
این تبعیض حتی در سطح سرمایهگذاری نیز مشاهده میشود، جایی که کمپانیها و ارگانهای مختلف در لیگهای فوتبال زنان حتی یکپنجاهم لیگهای فوتبال مردان دست به سرمایهگذاری نمیزنند، تفاوتی همانند فرق بین شب و روز، تا به همین حد فاحش و زیاد.
به عنوان مثال یوفا در حالی به ازای کسب هر پیروزی در رقابتهای لیگ قهرمانان زنان اروپا مبلغ ۲۰ هزار یورو پرداخت میکند که این رقم در فوتبال مردان برای هر بازی ۱٫۵ میلیون یورو است! یا پاداش صعود در فوتبال مردان از سوی یوفا در حالی ۱۵ میلیون یورو تعیین شده که سهم فوتبال زنان برای صعود تنها ۳۳۰ هزار یورو تعیین شده. ما درباره یک نسبت کوچک صحبت نمیکنیم، صحبت از اختلافی باورنکردنی همچون نسبت یک به ۵۰ یا یک به ۷۵ است.
مقصر کیست؟
گرچه نباید فراموش کنیم که بینندههای فوتبال زنان بسیار کمتر از فوتبال مردان است و شاید این نقص بزرگ بیشتر از اینکه پیکان اتهام را به سمت مردان و تبعیض جنسیتی نشانه برود، باید کمی هم به سمت عدم حمایت بانوان از ورزش زنان برچخد اما نمیتوان بر روی نگاههای متفاوت و تبعیضات فاحش نیز چشمپوشی کرد.
به عنوان مثال حق پخش مسابقات لیگ یک فرانسه (مردان) با رقمی در حدود ۷۵۰ میلیون یورو برای هر سال فروخته شده و این در حالیست که برای حق پخش رقابتهای دسته یک فوتبال زنان، فقط و فقط ۱ میلیون یورو در سال پرداخت میشود!
این تبعیض عجیب، در سایر کشورهای بزرگ اروپایی نیز از جمله آلمان، انگلیس، اسپانیا و ایتالیا نیز قابل مشاهده است و به نظر میرسد تا زمانی که نحوه پوشش مسابقات و توزیع عادلانی منابع مالی به نسبت عادلانهای نرسد، اوضاع به همین منوال خواهد بود.
اگر اکنون از یک نوجوان در انگلیس، بخواهیم ۶ بازیکن باشگاه پاریسنژرمن و یا موناکو (مردان) را نام ببرد، مطمئناً با پاسخ درست مواجه میشویم اما اگر از یک جوان فرانسوی نام ۳ بازیکن تیم لیون را جویا شویم، بعید است حتی نام یک بازیکن را درست بگوید. این یعنی بیتوجهی در امر خبررسانی، یعنی تبعیض در پوشش خبری، تبعیض رسانهای و تبعیض در توجه به فوتبال زنان.
موضوع زمانی بغرنجتر میشود که بدانید با وجود اینکه تیم فوتبال زنان لیون در حال حاضر افتخارات بیشتری در اروپا نسبت به تیمهای بزرگ فرانسه در رده مردان کسب کرده، اما رقم پرداختی به بازیکنان به عنوان حقوق هفتگی، قابل قیاس با قراردادهای بازیکنان فوتبال مردان نیست و در واقع رقم پرداختی به زنان، چیزی شبیه به یک شوخی بیمزه است!
اما مقصر اصلی کیست؟ رسانهها؟ در اینکه رسانهها نقش خود را به خوبی ایفا نمیکنند و بین دو دسته مردان و زنان تبعیض (آگاهانه یا ناآگاهانه) قائل میشوند هیچ شکی نیست اما آیا آنها تنها مقصران این معضل هستند؟ خیر! حتی بازیکنان فوتبال زنان از سوی قشر بانوان نیز مورد حمایت قاطع قرار نمیگیرند! مثلا چند بار دیدهاید که یک هوادران زن پیراهن یک بازیکن فوتبال زنان را بر تن کند؟
شاید مشکل اصلی، عدم اراده قوی در بین بازیکنان فوتبال زنان برای اثبات تواناییها و درخشش فراگیر باشد. عملکردهای سینوسی قطعاً نمیتواند توجه جامعه را به خود جلب کند اما اگر کسب افتخارات مستمر باشد، اوضاع فرق خواهد کرد، دقیقاً همانطور که اکنون موفقیتهای لیون و حتی تیم ملی فوتسال ایران باعث شده که نگاهها به سمت ورزش زنان معطوف شود.
آینده از آنِ زنان است
اما اوضاع در حال تغییر است، شروع تحولات کلید خورده و بعید است به راحتی متوقف شود. اگر به تاریخ علاقمند باشید به خوبی میدانید که همواره زنان برای رسیدن به حقوق خود، تلاشهای بسیار زیادی کردهاند؛ از حق رای در انگلیس گرفته تا حتی حق ورزش در عربستان! این همان اتفاقیست که اکنون جرقهاش زده شده و زنان برای دستیابی به حقشان در ورزش، فعالیتهای خود را آغاز کردهاند.
این واقعیت را از یاد نبرید که نسبت جمعیت زنان به مردان در جهان رو به افزایش است و بر اساس آمارهای منتشر شده پیش بینی میشود که در ۵۰ سال آینده، این نسبت به طرز چشمگیری رشد کند.
نگاهی به جمعیت زنان چین و رشد این جمعیت بیاندازید، این وضعیت در سایر نقاط جهان نیز تقریباً به همین منوال است. این احتمال وجود دارد که افزایش جمعیت زنان به زودی به قیمت کاهش علاقه و توجه به ورزش مردان تمام شود که در این صورت بسیاری از کمپانیهای حاضر در ورزش مردان، با ورشکستگی مواجه خواهند شد و از این رو بد نیست از اکنون سیاستهای بلندمدت خود را مورد بازنگری قرار دهند.
یار دوازدهمی که یار نیست!
فکر میکنید در کشور خودمان اوضاع چطور است؟ با وجود اینکه تیم ملی فوتسال زنان ایران برای برای دومین بار قهرمان رقابتهای جام ملتهای آسیا میشود، نام چند بازیکن را میتوانید به خاطر بیاورید؟ سالهای زیادیست که هیچکدام از آنها آنطور که باید و شاید دیده نشدهاند، کسی هم که در رسانهها مطرح شد، نیلوفر اردلان بود،
بانوان فوتسال و حتی ورزشکاران خانم ایران سالهاست که همه جوره نادیده گرفته شدهاند، بارها مورد نامهری قرار گرفتهاند و شاید اکنون دیگر به این نادیدهگرفته شدنها و بیمهریها نیز عادت کرده باشند.
اما در این بین حتی فدراسیون فوتبال هم نه تنها حامی آنها نیست بلکه شان و منزلتشان را پایین میآورد. اهدای پیراهن شماره ۱۲ تیم ملی فوتسال به رئیس صدا و سیما، یکی از این دست اقدامات است. اصلاً کاری به این نداریم که فوتسال بر خلاف فوتبال بجای ۱۱ نفر با ۵ نفر انجام میشود و عملاً اهدای پیراهن شماره ۱۲، یک بی فکری محض بوده اما مگر میشود فدارسیون فوتبال کسی را به عنوان حامی تیم ملی فوتسال زنان معرفی کند که حتی از پخش دیدار فینال آسیا شیرزنان ملیپوشمان سرباز زده است؟
واقعیت اینست که عشق نه محدودیت میشناسد و نه کجسلیقگی. دقیقاً به همین دلیل است که بدون توجه به تمامی این اتفاقات تلخ، افتخارآفرینیهای بانوان ورزشکار ایرانی، روز به روز در حال افزایش است. با این حال وقت آن رسیده که به ورزش زنان نگاهی ویژه شود و انجام طرحهای حمایتی سریعاً در دستور کار قرار گیرند، مخصوصاً اینکه همانند سایر نقاط جهان، جمعیت بانوان در کشور ما نیز به طرز قابل توجهی، در حال افزایش است و باید به خواستههای آنها به صورت جدی توجه شود.
- به قلم نوید صراف