به گزارش “آی دبلیو اسپورتس” آژانس ورزش زنان ایران؛ تیم ملی کاراته زنان ایران آماده است تا در مهمترین رقابت تاریخ کاراته بانوان حضور یابد و المپیک، همه امید و تمرکز کاراته است.
به عنوان رشتهای که حداقل در یک دهه اخیر برای ورزش زنان ایران، چه در قاره پیر و چه در جهان مایه فخر بوده، کاراته در موقعیتی ویژه و تاریخی قرار دارد.
امروز حمیده عباسعلی و سارا بهمنیار کعبه آمال کاراته زنان برای کسب مدال در المپیکاند و رزیتا علیپور هم در تکاپوست که خود را به دوستانش در توکیو برساند اما آیا این امیدواری، همه واقعیت کاراته ایران است؟
پس از المپیک، چه خواهد شد؟
المپیک تا چند ماه دیگر تمام میشود و تا مدتی از افتخاری کسب شده یا ناکامیای تلخ صحبت میکنیم و سپس همه چیز تمام میشود و ما میمانیم و آن چه واقعاً در دست ما و آن چه پیش روی ماست.
سمانه خوش قدم سرمربی تیم ملی کاراته بر اساس مدل کاری خود، جوانها را به اردوهای تیم ملی فرا میخواند تا هم، حریف تمرینی المپیکیها باشند و هم یادشان نرود که تیم ملی، میراثی است که احتمالاً به آنها میرسد و آنها باید از اعتبار آن محافظت کنند.
در اردوی اخیر، سمانه خوش قدم، آویشن باقری را به تیم ملی فراخواند و دختر انزلی که مدت زیادی از آخرین مسابقه ملی اش می گذشت، به تیم اضافه شد. این، لمس اتمسفر تیم ملی است و “برهه حساس کنونی” را به او و دیگران یادآوری میکند.
گریزی به واقعیت تاریخ انقضا
اوضاع در مورد نگین آلتونی، مبینا حیدری و فاطمه خنکدار، آخرین نسل تیم ملی جوانان که در المپیک جوانان آرژانتین، امیدوار کننده بودند به همین منوال است.
این یک واقعیت است که رزیتا علیپور و حمیده عباسعلی قرار نیست تا سال ۲۰۳۰ برای تیم ملی ایران مسابقه دهند و بیتعارف، کار برای دیگر پا به سن گذاشتهها یا افت کردهها تمام یا در شرف پایان است.
اگر فرض را بر این بگیریم که سارا بهمنیار، این روند مثبت را در آینده حفظ کند و تا سالهای طولانی مثل حمیده عباسعلی در اوج باشد، باز هم او یک نفر است و ما یک تیم، و رقبایی برای احساس خطر بهمنیار و رشد فنی او نیاز داریم.
شیما آل سعدی و فاطمه سعادتی _ به ویژه دومی – به میادین زیادی برای پخته شدن نیاز دارند و وقت و بودجه محدود است. آنها امید آفرین هستند اما سطح انتظارات از کاراته زنان کم نیست و این، بار تیم ملی آینده را سنگین میکند.
مردمی که موفقیتهای سریالی حمیده عباسعلی را دیدهاند او را متر و معیار قضاوت درباره سایرین قرار میدهند. به همین دلیل است که تیم ملی، نیاز به پرورش گروهی باثبات و قابل اعتماد دارد.
در کاتا، فاطمه صادقی نمونهای شبیه به سارا بهمنیار است. بسیار جوان و همین حالا در جمع خوبهای جهان. اما برای این که تیمی قابل افتخار داشته باشیم یک فاطمه صادقی و یک سارا بهمنیار ناکافی است.
همیشه پای “اولویت”ها در میان است
این جاست که حسرت لغو اعزامهای گذشته را میخوریم و میادینی که دختران جوان ندیدند و فرصتهایی که برای کسب تجربه بینالمللی از دست رفت.
هیچ کس نمیتواند از امروز درباره آینده حرف بزند. مثلا این که مثلاً نگین آلتونی چیزی شبیه حمیده عباسعلی خواهد شد یا خیر. اما حق داریم نگران آینده باشیم زیرا در دو سه سال اخیر، تیمی پشتیبان تیم ملی پرورش ندادیم.
انداختن تقصیرها بر گردن کرونا، چیزی جز فراری رو به جلو نیست. زمانی که تیم ملی امید به مسابقات قهرمانی آسیا نرفت با این توجیه که پول نیست، کرونایی در کار نبود. آنها در اولویت نبودند. بیایید واقعیتی که همه میدانیم را بیان کنیم.
پروژه خوش قدم؛ مرهم اما نه درمان
برگردیم به پروژه سمانه خوش قدم. او میداند که ممکن است بعد از المپیک دیگر در تیم ملی نباشد با این حال این ایده جذاب را دارد که تا حد توان، تیمی را آماده کند که کار را برای مربی بعدی آسان کند.
به همین دلیل آن چه سمانه خوش قدم انجام میدهد شایسته ستایش است اما این به معنای آن نیست که همه کارها انجام شده است. جامعه ورزش ایران با چشمهای نگران به آینده کاراته نگاه میکند.
چالش ذخایر انسانی
کاراته زنان ایران نیازمند یک پروژه فوری و ویژه برای ستاره سازی است. استعدادهای کاراته ایران درست در زمانی که نیاز به پشتیبانی ویژه دارند رها میشوند در حالی که قرار نیست همه کارها را تا سکو، خودشان انجام دهند.
در فدراسیون کاراته، همه برای المپیک بسیج شدهاند و این، منطقی است اما پرسش این است که در سطح مدیریتی کاراته، آیا برنامهای برای بهبود ذخایر انسانی کاراته زنان وجود دارد؟
آیا کاراته در آینده همچنان، چشم به اقدامات گلخانهای و مقطعی خواهد داشت؟ پیشگیری از ضرر از هر زمانی، سود است. دست کاراته پر نیست و اولین گام برای پیشرفت، پذیرش واقعیت هاست.