مصطفی سراب زاده – افرا ورزش: سال 2021 سالی بود که تیم ملی والیبال زنان ایران برای اولین بار با جذب یک مربی ایتالیایی به نام الساندرا کمپدلی امیدهای زیادی را خلق کرد.
بازیکن سابق تیم ملی ایتالیا به دنبال موفقیتهای تحسین برانگیز خود در لیگهای پایه، تیم ملی ناشنوایان و تیم ملی والیبال مردان ایتالیا، چالش مربیگری تیم زنان ایران را پذیرفت تا سفر جدید خود را آغاز کند.
او – الساندرا کمپدلی (Alessandra Campedelli) — در بازیهای همبستگی کشورهای اسلامی مربی تیم مدالآور ایران بود اما مدتی بعد انتقادها به دلایل مختلف سبب شد تهران را ترک کند.
رویاهایش در خاورمیانه، او را با فرصتی دیگر و چالش برانگیزتر از فرصت قبلی به عنوان سرمربی تیم زنان پاکستان بازگرداند جایی که او به مشکلات موجود در این بخش از جهان اطمینان بیشتری یافت.
کمپدلی کارش را در پاکستان با تاثیرات اجتماعی زیادی مانند بمبی مرگبار که همیشه دوست داشت شبیه آن باشد، شروع کرد اما مدتی بعد مجبور شد ماموریت خود را نیمه کاره رها کند: باز هم به خاطر موانع فرهنگی و اجتماعی.
پس چگونه میتوانیم مهمانی فوقالعادهتر از او پیدا کنیم که تمام این تجربیات زنده از کار در اروپا و آسیا، بهویژه خاورمیانه را به همراه داشته باشد تا در مورد اینکه چگونه محیط ممکن است بر برنامههای استعدادیابی در والیبال تأثیر بگذارد، صحبت کنیم؟
بخش اول – زندگی شخصی
بیایید با صحبت در مورد اینکه این روزها زندگی با شما چگونه پیش می رود شروع کنیم؟ آپدیتی برای ما دارید؟
الساندرا کامپدلی: از شما متشکرم که به من فکر می کنید تا بخشی از کارهای مهم شما باشم. من خیلی خوبم و معتقدم کاری که انجام می دهید بسیار مهم است و شما شایسته پاسخ های کافی و جامع هستید.
من شغلم را به عنوان معلم در مدرسه و همچنین یک مربی در یک باشگاه قبل از ژانویه از سر گرفتم، جایی که بیش از 450 ورزشکار زن داشتیم.
در حال حاضر بیشتر روز را در مدرسه هستم، تیم را آموزش میدهم و کتابم را مینویسم که باید در ماه مارس از طریق انتشارات ایتالیایی «La Nave di Teseo» تحویل دهم.
همچنین در حال تصویربرداری یک فیلم مستند با عنوان «زنان جهانهای دیگر» هستم که از تجربه من به عنوان مربی زن در ایران و پاکستان صحبت میکند.
در مورد تأثیر محیط و خانواده خود بر زندگی قبلی خود و شغلی که اکنون در آن هستید صحبت کنید؟
الساندرا کامپدلی: خانوادهام از زمان کودکی همیشه در انتخابهایم از من حمایت کردهاند. همچنین از معلمانی که مرا عاشق ورزش کردند سپاسگزارم.
ورزش خیلی زود به بخش مهمی از زندگی من تبدیل شد. پدر و مادرم ورزشکار نبودند و نه حتی خانوادهای ورزشکار داشتم، اما آنها همیشه در تلاش بودند تا به من آموزش دهند که چگونه در هر مسیر ممکن و سالم رشد کنم.
شریک زندگی من و پسرانم نیز کسانی بودند که مرا در تمام سفرهایم با شعار خودشان به جلو سوق دادند: “اول ارزش خود را ثابت کن”. از خانوادهام متشکرم که از طریق آنها ارزشهایی را ساختم که تمام زندگی تحصیلی، ورزشی و خانوادگی من را غنی کرد.
ممکن است در مورد سبک فرزندپروری والدینتان صحبت کنیم و اینکه واقعاً چه چیزی را به عنوان یک دارایی از آنها برای به اشتراک گذاشتن به یاد دارید؟
الساندرا کامپدلی: پدرم فقط در دبیرستان درس خواند. او در خانواده ای دهقانی به دنیا آمد و همیشه کارگر و زحمتکش بوده است. خانهای که من در آن زندگی میکنم توسط او ساخته شده است، او با دستان خودش آن را ساخته.
یادم میآید که او به عنوان نوعی پدر مستبد برای ابراز احساسات خود تلاش میکرد. او به سختی میتوانست ببیند که دخترش یک روز ورزشکار میشود، اگرچه فوتبال را در بین همه ورزشها دوست داشت.
گاهی چیزهایی را تحمیل میکرد اما او همیشه من را در انتخاب چیزهایی که به آن علاقه دارم آزاد گذاشته است. بنابراین، حدس میزنم این مدل رابطه پدر و دختر به من کمک زیادی کرد تا از طریق ورزش به اهداف و رویاهایم برسم. مقدار فداکاریهای او برای زندگی من فراموش نشدنی است.
اگرچه مادرم معلمی بود که هرگز ورزش را دوست نداشت و حتی زمانی را به یاد نمیآورم که وقتی من بازی میکردم برای دیدن یک بازی آمده باشد.
اما او در کنار من بود تا اجازه ندهد در هر سختی که میکشیدم احساس تنهایی کنم. میدانید که چگونه این سطح از حمایت که توسط عزیزان شما ایجاد شده است برای رشد به عنوان یک دختر جوان که میخواهد مسئولیتهای بزرگتر و گستردهتری را بر عهده بگیرد، کلیدی است.
ورزش را از چه سنی شروع کردید؟و آیا با والیبال یا شاید هاکی روی چمن یا حتی هر ورزش دیگری؟
الساندرا کامپدلی: سن ورود به ورزشهای گروهی با توپ بین 8 تا 10 سال و 13 تا 15 سال در سطح نخبگان است. بنابراین من ورزش حرفهای خود را در 13 سالگی با هاکی روی چمن به عنوان یک بازیکن در سطح ملی آغاز کردم.
چگونه ورزش زنان را در گذشته و حال، مقایسه میکنید؟
الساندرا کامپدلی: همه ما میدانیم که ورزش زنان، زمانی که من یک ورزشکار بودم، اهمیت بسیار کمتری داشت و بسیار کمتر از مردان حمایت میشد.
منابع بسیار کمتری بود. حتی توجه اختصاص دادهشده به ورزش زنان در رسانه با آنچه اکنون میبینیم بسیار متفاوت بود. با این حال، هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن به طور خاص در برخی مناطق وجود دارد.
زنان ما نه تنها با چالشهای پوشش خبری، بلکه با موانع فرهنگی نیز روبرو هستند. حدس میزنم ما در مسیر درستی هستیم و اولین برابری جنسیتی که به تازگی در المپیک 2024 لمس کردیم، سیگنال امیدوارکنندهای برای این موضوع است.
بخش دوم – مربیگری حرفهای
شما مربیگری خود را از لیگهای والیبال جوانان ایتالیا آغاز کردید. این امر در سیستم ورزش اروپا عادی به نظر می رسد در حالی که در بسیاری از سیستم های ورزشی در خاورمیانه، این مدل معکوس میشود.
بسیاری از بازیکنان برتر سابق بدون گذراندن کمترین سلسله مراتب مربیگری، مربیگری خود را در لیگ های برتر و نخبه آغاز میکنند. برداشت کلی شما از آن چیست؟
الساندرا کامپدلی: شما موضوع مهمی را در مربیگری مطرح کردید، اما این موضوع بهشدت مبتنی بر جنبههای سیاسی، فرهنگی و سیستمهای ورزشی ریشهدار در کشورها نهفته است.
متأسفانه، این وضعیت در کشورهایی که من در خاورمیانه مربیگری میکردم، با کمبود تجربه در زمینه مربیگری و مدیریت، صدق میکند.
به نظر میرسد سلسله مراتب در ورزش رعایت نمی شود در حالی که دادهها نشان میدهند که چگونه دانش تجربی در سطح پایه برای یک مربی و مدیر موفق در ورزش الزامی است.
بیایید به کارهای فوقالعاده شما در رشته پارالمپیک از سال 2014 برگردیم، از تیم باشگاهی ناشنوایان سری A شروع کردید، پس از آن تیم ملی والیبال ناشنوایان ایتالیا و در نهایت به مدالهای طلای اروپا و نقره جهانی و المپیک رسیدید.
آیا این چیزی بود که شما به طور اتفاقی وارد آن شدید یا با انگیزه شخصی؟
الساندرا کامپدلی: قبل از تیم ملی ناشنوایان ایتالیا با رشتههای پارالمپیک ارتباط داشتم. میدانم که چیزهای زیادی برای یادگیری از ورزشکاران توانیاب و روشهای مورد استفاده در ورزشهای پارالمپیکی وجود دارد.
انگیزههای دیگری نیز وجود داشت. پسرم، ریکاردو، ناشنوا بود. هنگامی که او حدود 12 سال داشت، کاشت حلزون را دریافت کرد که از طریق آن میتوانست بشنود و به زیبایی صحبت کند.
او در رده جوانان یک باشگاه مهم سوپرلیگ ایتالیا والیبال بازی می کرد. مشکل در برقراری ارتباط و تعامل او در بازی بود که در کار تیمی اهمیت دارد.
بنابراین سعی کردم با پیوستن به ورزش ناشنوایان کمک بیشتری برای او باشم، ابتدا مربی تیم ناشنوایان سری A مردان بودم و سپس تیم ملی زنان برای المپیک ناشنوایان 2017 که در سامسون ترکیه برگزار شد.
ممکن است یک تصویر کلی از نحوه کار با بازیکنان والیبال ناشنوا به ما ارائه دهید؟ آیا خودتان زبان اشاره را یاد گرفته اید یا از مترجم استفاده کردید؟
الساندرا کامپدلی: شش سال مفید و پر بار را گذراندم که اول به عنوان یک شخص و سپس یک مربی بسیار چیزهای زیادی به من داد.
من هرگز زبان اشاره را یاد نگرفتم. حدس میزنم نمیتوانست کمک بزرگی باشد. انواع مختلفی از ناشنوایی وجود دارد که تنها یک دسته از آنها از زبان اشاره استفاده میکنند، برخی دیگر ممکن است از صدا یا حرکات لبی استفاده کنند.
من مجبور شدم استراتژیها و قوانین ارتباطی جدید و متفاوتی را آزمایش کنم که بعدها به سایر حوزههای کار من در مدرسه و تیمهای ورزشی افراد سالم گسترش یافت.
ارتباط بین ما در آن زمان عمدتاً در تعاملات لبی بوده است. حرکت، خواندن و صدای لبها، همین است. با این حال، من برای ایجاد ارتباط با برخی از ورزشکارانی که قادر به برقراری ارتباط از طریق سبک های دیگر نبودند، نکاتی را در مورد زبان اشاره میدانم.
سبک ایده آل مربیگری شما چیست و رابطه متعادل ورزشکار و مربی را در ورزش زنان نخبه چگونه تعریف میکنید؟
الساندرا کامپدلی: بهعنوان مربی، انتخاب کلمات مناسب بسیار مهم است، نه زیاد صحبت کردن. باید بتوانید چیزها را اولویتبندی کنید و خیلی چیزها را به یکباره نگویید.
شما باید زمانهای مناسب را برای دستور دادن یا آموزش یک نکته فنی تشخیص دهید. آشنایی با شخصیت بازیکن، خود میتواند ابزار پیروزی شما باشد تا بدون اتلاف وقت تیم، خواستههای خود را به گونهای متفاوت به هر بازیکن القا کنید.
بعد از کار با ورزشکاران ناشنوا، یکی دیگر از خروجیهای جالب و مفید برای من این بود که چگونه نگاه چشمی، رفتارهای پیروی از نگاه و نشانههای غیر کلامی به طور کلی میتواند در کار با ورزشکاران غیر ناشنوا و سالم هم مفید باشد.
نگاهی که بیش از یک لحظه طول نمیکشد، ممکن است در طول بازی حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد، بنابراین فقط یک مربی باتجربه ممکن است بتواند نیاز را درک کند و “پاسخ سریع و دقیق” بدهد و سپس باید تصمیم بگیرید که چگونه آن را ارائه دهید: شنوایی، بصری یا لمسی.
به طور کلی، من معتقدم که رابطه با ورزشکار سطح بالا باید بر اساس ملاحظات زیر باشد:
1) ورزشکاران همه یکسان نیستند و بنابراین باید با انصاف اما متفاوت رفتار کرد. هر ورزشکاری به پیشنهادها، عمل و کلمات متفاوت نیاز دارد.
نکته مهم این است که تمام اقدامات پیشنهادی مربی توسط بازیکن برای دستیابی به اهدافی که قبلاً برای خودش (بازیکن) تعیین کرده مهم تلقی می شود. برخی از اهداف، فرد محور و برخی دیگر وابسته به تیم هستند.
2) ورزشکار باید به خوبی از این واقعیت آگاه باشد که اگر من بر کاری اصرار می کنم، عصبانی میشوم و برای چیزی به او فشار زیادی میآورم، به این دلیل است که به او ایمان دارم و مطمئن هستم که او می تواند آن کار را انجام دهد.
ورزشکار فقط باید زمانی نگران باشد که من حرفی نزنم، ساکت باشم و دیگر چیزی برای گفتن به او نداشته باشم.
3) من معتقدم که رابطه بین ورزشکار و مربی باید در “دلبستگی دوطرفه امن” باشد. با ورزشکار باید به عنوان یک فرد، یک بازیکن و در نهایت به عنوان “بازیکن یک تیم” رفتار شود.
4) احترام باید اساس هر رابطه باشد. رفتار محترمانه با یک بازیکن به این معنی است که هر کاری می توانیم انجام دهیم تا به او کمک کنیم تا به حداکثر پتانسیل خود برسد.
5) من معتقدم که مربی میتواند به ورزشکار کمک کند تا استعدادها و نقاط قوت خود و همچنین محدودیتهای خود را بشناسد. هنگامی که محدودیتهای آنها شناسایی شد، مربی به انتخاب استراتژیهایی میرود تا به ورزشکار کمک کند بر آنها غلبه کند.
گفتوگوی «صادقانه و قانونی» از روزهای نخستین حضور شما بهعنوان سرمربی – فراتر از همه – اجازه میدهد تا یک رابطه واضح و بدون ابهام ایجاد شود که منجر به ایجاد اهداف مشترک واقعیتر بین تمام کادر مربیگری و بازیکنان میشود.
بخش سوم — فاکتورهای اجتماعی و روانی در مربیگری
هرچه به جلو می رویم به موضوعات چالش برانگیزتری می رسیم که مطمئن هستم درباره آنها حرف های زیادی برای صحبت دارید. الساندرا، چرا آسیا را انتخاب کردید؟ منابعی هست که شما را مقصر می داند و می گوید که به خاطر پول به آنجا رفتید.
الساندرا کامپدلی: پول؟ مطلقا نه. من خیلی کمتر از درآمدم به عنوان معلم اینجا در ایتالیا دریافت کردم. ایران را انتخاب کردم چون به پروژه ای که در قالب کلمات به من ارائه کرده بودند علاقه داشتم.
باورهایی داشتم که میخواهند وضعیت والیبال زنان را تغییر دهند اما… اصلا برای این چیزها آماده نبودند. پتانسیل والیبال زنان ایران از نظر تعداد بازیکن و سطح بینش بسیار بالاست. اما باید ساختن را با صبر و شایستگی از پایه شروع کنیم، نه اینکه از تیم ملی بزرگسالان.
کسانی که فکر میکردند میتوانند با چند ماه کار تغییر ایجاد کنند، اشتباه میکردند. زمانی که با ورزشکاران بیتجربه کار میکنید و بدتر از آن بدون برنامهریزی بلندمدت، سیستمیک بعید است تغییری به سرعت رخ دهد.
در آسیا، بهبود رنکینگ شما بسیار دشوار است، زیرا در این قاره بسیاری از قدرتهای بزرگ والیبال زنان در جهان حضور دارند.
ژاپن، کره جنوبی، تایلند و ویتنام همه فدراسیونهایی دارند که کار از از سالها پیش از پایه و آموزش مربیان شروع کردهاند.
کسانی که به خود اجازه دادند به شدت از نتیجهای که ما به دست آوردیم انتقاد کنند، احتمالاً چیز زیادی از والیبال بینالمللی و برنامه ریزی بلندمدت نمیدانند.
چنین منتقدانی مرا نگران نکردند. آنها تنها تأییدی بودند که نشان میداد محیط برای کاری که به من پیشنهاد داده بودند آماده نیست. زیرساختها در سطح سازمانی، اجرا و برنامه ریزی مفقود بود.
قبل از آمدن و بعد از آن چه برداشتی از ایران به عنوان یک کشور، زندگی و والیبال حرفهای زنان داشتید؟
الساندرا کامپدلی: من ایران را دوست دارم و واقعاً فکر می کنم پتانسیل زیادی برای توسعه در ورزش زنان وجود دارد. در مورد حرفهای بودن، سطح فنی تیم بسیار پایین بود و نیاز به کار زیادی داشت تا دختران توانایی و فضا را برای اصول تاکتیکی داشته باشند.
آمار نشان میدهد که مدال نقره بازیهای همبستگی اسلامی که شما و تیمتان به دست آوردید، قابل تحسین است، اما کسب رتبه هفتم در مسابقات قهرمانی آسیا پس از آن برای رویارویی با سیل انتقادات کافی بود.
لطفاً توضیح دهید که انتظارات دو طرف از قرارداد چه بوده و آیا برنامه ها برای قرار گرفتن روی سکو بوده است؟
الساندرا کامپدلی: قبل از مسابقات قهرمانی آسیا، به یاد دارم که 2 بازیکن درجه یک ما غایب بودند (یکی به دلیل مصدومیت و یکی به انتخاب خودش).
با همه اینها فدراسیون اجازه نداد چند بازیکن را که در تیمهای جوانان حضور داشتند، به تیم ملی دعوت کنم. معتقدم این بازیکنان جوان اگر از ابتدا مسیر را با ما طی میکردند، احتمالا جای خود را در تیم ملی بزرگسالان پیدا می کردند.
باور نکردنی است که بر خلاف همه جای دنیا، دو سرمربی تیمهای پایه و تحت حمایت فدراسیون اجازه ندادند بازیکنان جوان و با استعداد به تیم ما بپیوندند.
من نمی خواهم دیگر چیزی بیشتر بگویم، متاسفم. خواندن یا شنیدن انتقاداتی که از ما شد، برای دخترانم منصفانه نبود.
بخش دوم سؤالات شما میتواند با پرداختن به دو جنبه بسیار سریع پاسخ داده شود:
1. شایستگی مربی بر اساس آنچه که او به عنوان برنامه ارائه می دهد، با توجه به ورزشکارانی که در دسترس دارد، سنجیده میشود. اگر ورزشکارانی با ویژگی های توانایی انجام دادن ندارید، «کپی کردن سطح بالا» هیچ فایده ای ندارد. و مهمتر از همه، “کپی تمرین و تکنیکهای بخش مردانه” هیچ سودی ندارد.
2. شما میدانید علوم ورزشی و فیزیولوژی تمرینی به وضوح گفته است وقتی بازیکنان مهارتهای حرکتی اولیه برای حرکات مورد نیاز در شرایط بازی با حداکثر سرعت توپ را ندارند، نمیتوان روی جنبههای تاکتیکی تمرکز کرد، بهویژه در سطح بالا.
عمده بازیکنان تجربه بازی کافی برای «بازیخوانی و پیشبینی انتخاب شوتها» را ندارند و این به آنها اجازه نمیدهند توپ را به طور خودخواسته هدایت کنند.
واقعا این وظیفه مربیان پایه نیست؟ امیدوارم اکنون بدانند که اگر میخواهید در آسیا به رتبههای برتر صعود کنید، باید از جوان ترین دختران شروع کنید و پایگاه وسیعی از استعدادها را ایجاد کنید.
ارائه مهارتهای فنی و رفتاری مناسب از سنین پایین ممکن است به جای محدود کردن روند رشد، رشد ورزشکاران را تسریع بخشد. برای این کار آموزش مربی ها و شرکت در مسابقات قهرمانی پایدار و سطح بالا توسط ورزشکاران جوان ضروری است
یکی از بزرگترین انتقادات به مربیگری شما این بود که “آله یک مربی بازی و کوچینگ زنده نیست، او یک مربی پایه و فنی است”.
وقتی از چند والیبالیست ایرانی پرسیدیم با آله کار کردی؟ پاسخ آنها چیزی شبیه به این است، “بله او خوب است اما به نظر می رسد بیشتر یک مربی پایه و پایه است. فکر میکنید چرا این اتفاق افتاد و پاسخ شما برای منتقدان چیست؟
الساندرا کامپدلی: ورزشکاران و مربیانی که این را میگفتند احتمالاً تجربه بینالمللی کمی داشتند تا بفهمند چقدر تفاوت بین آنها و والیبال خارج از ایران وجود دارد.
آنها این احساس را داشتند فقط به این دلیل که مربی تیم ملی جوانان بودند یا اینکه در باشگاههای لیگ برتری ایران بازی کردند. آنها سطح بالای تیم های ملی برتر آسیا یا اروپا را لمس نکردهاند.
در بلغارستان و کرواسی در بازیهای دوستانه خود نتوانستیم حریف تیمهای باشگاهی و جوانان شویم. به نظر شما مشکل تاکتیک بود؟ نه، اینجاست: ما نتوانستیم در شرایط بازی، ساختار فنی خود را حفظ کنیم.
اولین لمس در دریافت به پاسور اجازه نمی داد تا به “تمام تور” احاطه داشته باشد. پاسورها به سطح مسابقات قهرمانی ایران عادت کرده بودند. کاملا ملموس بود.
بنابراین برای عقب نماندن از سرعت بازی، مجبور بودند مسیر حرکت خود را به حدی پایین بیاورند که اجازه نمیداد اسپایکرها بر دفاع حریف غلبه کنند یا در برابر دفاع حریف ضربهای کنترلشده کنند.
این باعث شد بازی بدون توپ ما از دست برود. با توجه به تمام این کاستیها سعی کردم وسایل و ابزاری را در اختیار ورزشکاران قرار دهم تا واقعاً بتوانند یک جهش کیفی داشته باشند تا سایر مربیان هم بتوانند از این تجربه استفاده کنند.
آنها احتمالاً از ترس از دست دادن موقعیتهای خود و به قیمت از دست دادن استعدادها و زمان خودشان، ترجیح دادند از من انتقاد کنند و مانع این پیشرفتها شوند.
با این حال، فراموش نکردهام، گروه کوچکی از مربیان زن بودند که این مسائل را درک کردند و در کنار من سخت کار کردند، بنابراین من نیز چیزهای زیادی از آنها یاد گرفتم.
شرایط به گونهای بود که گاهی حس میشد کار در ردههای سنی پایه برای یک مربی در نگاه برخی مربیان شرم آور است و همچنین مورد قبول بازیکنان نیست.
دبیرکل فدراسیون والیبال ایران در یکی از اظهار نظرات خود بیان کردند که برخی توقعات غیر قابل قبول شما باعث عدم تمدید قرارداد بوده است. آیا شما مطالبه هتل پنج ستاره کرده بودید؟
الساندرا کامپدلی: میتوانم بگویم که چندین بار درخواست کردم که مرا به یک آپارتمان منتقل کنند. زندگی در یک اتاق خواب سه متری برای مدت طولانی بسیار سخت بود، آیا این منطقی است؟
شاید شما چند ماه در آنجا بمانید، اما نمیتوانید زندگی مداوم را در آن اتاق کوچک داشته باشید. من هرگز نمیتوانستم در آنجا احساس آرامش کنم.
من همیشه صدای کف زدن تیمهای دیگر، سوت مربیان و حتی صدای توپها را زمانی که در سالن بازی میکردند میشنیدم.
زنگ ورود به محوطه در تمام ساعات شبانه روز به صدا در میآمد. همه بسیار مهربان بودند، اما زندگی بیش از یک سال در سه متر مربع حالم را خوب نمی کرد.
بعد از شروع اعتراضات خیابانی در تهران خواستم در هتل المپیک اسکان یابم تا اعتماد به نفس بیشتری داشته باشم. میخواستم تلویزیون انگلیسی داشته باشم و بفهمم در اطرافم چه می گذرد.
سوال بزرگ این است که چرا مربیان تیم ملی مردان ما میتوانند آنجا زندگی کنند و من نمی توانم؟ من جواب را می دانم: چون من یک زن هستم! و این دیگر برای من قابل تحمل نبود.
با اشاره به مصاحبه ی اخیرتان که فرمودید فدراسیون والیبال پاکستان زخم باز ناتمامی را برای شما بر جای گذاشت، می توانید توضیح دهید با کدام توافقات و انتظارات به عنوان سرمربی آنها شروع به کار کردید؟
الساندرا کامپدلی: تجربه ایران با تجربه پاکستان بسیار متفاوت بود. سطح والیبال ایران به مراتب بالاتر از والیبال زنان پاکستان است که اکنون در حال پیشرفت است.
به محض ورودم به پاکستان، انتظار نداشتم فدراسیون را در سطح آیندهنگری منفی ببینم. امکانات نیز برای تمرین ایمن تیم ملی کاملاً نامناسب بود.
تورها ثابت نبودند، کفپوش خطرناک بود و غیره. اما میدانید، واقعاً هدف من فقط مربیگری تیم ملی در آنجا نبود. کاری که باید انجام شود بیشتر شبیه کاری بود که شما با یک تیم جوانان انجام می دهید که بازیکنانش تازه شروع به بازی کردهاند.
بزرگترین تفاوت بین بازیکنان زن خاورمیانه و همتایان اروپایی آنها که با آنها کار کردید چه بود؟ منظورم از منظر برنامهریزی توسعه و ذهنیت است؟
الساندرا کمپدلی: به عنوان مثال، بازیکنانتیم ملی ایتالیا پس از گذراندن یک دوره طولانی در بخش جوانان به تیم ملی بزرگسالان میرسند و در آنجا اصول فنی، تاکتیکی و رفتاری مورد نیاز برای حضور در تیم ملی را می آموزند.
بنابراین، تعداد زیادی ورزشکار وجود دارد با تجارب بینالمللی خوب که سرمربی قادر است از میان آنها انتخاب کند.
مهمتر از آن، سرمربی تیم ملی بزرگسالان این حق را دارد که از تیمهای جوانان نیز بازیکنانی را انتخاب کند، برخلاف ایران که هر مربی حلقه بازیکنان خود را می سازد، انگار ورزشکاران اموال خودشان هستند.
در ایران هیچ معیار مشخصی برای انتخاب ورزشکاران نه برای تیمهای ملی جوانان و نه برای تیم ملی بزرگسالان وجود نداشت. همه چیز به صلاحدید مربی بود.
مربیان بدون برنامهریزی و ارزیابی ظرفیت بلندمدت بازیکنان، برخی بازیکنان را که در حال حاضر “بهترینها”محسوب میشوند، انتخاب می کنند.
این تنها سبب کسب نتیجه مقطعی میشود. تمام تلاش من این بود که معیارها و برنامههای آموزشی را برای انواع خاصی از ورزشکارانی که ظرفیت بلندمدت بالایی دارند، پیشنهاد کنم، اما این مدلها آنطور که انتظار داشتم مورد استقبال قرار نگرفتند.
در حالیکه از تلاشهای بیوقفه و خالصانه شما در جنبه اجتماعی ورزش خاورمیانه سپاسگزارم، بیایید کار را با پاسخهای کوتاه خود به سوالات زیر به پایان برسانیم.
سه مورد از ایران و پاکستان را نام ببرید که بیشتر دلتنگ آن هستید؟
الساندرا کمپدلی: تیمم، افرادی که به آنها نزدیکم و فسنجان (با خنده)
سه بازیکن ایرانی که استعدادهای شگفتانگیز و آینده درخشانی در آنها پیدا کردید نام ببرید؟
الساندرا کامپدلی: مونا آشفته، الهه پورصالح و آیتک سلامت
سه رویایی را که میخواهید محقق شود.
الساندرا کامپدلی: 1. فدراسیون ایران کار از زیر 12 سال شروع کند و ایجاد مسابقات قهرمانی و آموزش ویژه مربیان زن، ساختاری برای رشد دختران ایرانی ایجاد می کند. با این ساختار، تا چند سال دیگر میتوانند به شکلی با ثبات به جمع پنج تیم برتر آسیا برسند.
2. فرصت هایی برای رشد ورزشکاران زن در پاکستان.
3. تحقق رویایم برای مربیگری در یک تیم آفریقایی. میخواهم با فرهنگهای جدید آشنا میشوم و امیدوارم بتوانم تیمی در این قاره را برای المپیک آماده کنم.