پایگاه خبری ورزش زنان ایران – یک دختر فوتبالیست عضو سپاهان در صفحه مهجور اینستاگرامش در پاسخ به یک کامنت مدعی میشود او و اغلب همتیمیهایش هوادار پرسپولیس هستند. بعد هم این پاسخ یک خطی بین هواداران سپاهان دست به دست میشود و چنان المشنگهای راه میافتد که کار را به احضار دخترک به کمیته انضباطی باشگاه میکشاند.
یک برخورد قاطع با جرمی بزرگ و نابخشودنی! چندی پیش هم یک مجری زن در شبکه استانی اصفهان به جرم ابراز امیدواری برای پرسپولیس در فینال لیگ قهرمانان آسیا از سوی برخی تیفوسیهای سپاهان آماج شدیدترین حملات و هتاکیهای مجازی قرار گرفت؛ آنچه نشان میدهد بد اخلاقیها فقط مخصوص به زمین مسابقه نیست و بیرون از میدان هم خیلی از مواقع قواعد بازی جوانمردانه رعایت نمیشود.
این اتفاق را بگذارید کنار اخراج یکی از اعضای کادر پزشکی تراکتورسازی که ظاهراً جرمش به مزایده گذاشتن کارت آخرین بازی آسیایی علی کریمی در لباس تراکتور بوده است؛ آیا احساس نمیکنید رواج این قبیل نگاههای افراطی و قومگرایانه، به پدیدهای خطرناک در فوتبال ایران تبدیل شده است؟
فوتبال زبان خودش را دارد و شاید با هیچ پدیدهای در جهان قابل مقایسه نباشد. مستطیل سبز سرزمین اعدام قلبها، نیتخوانی و امر و نهی به عواطف نیست. اینجا شما فقط باید آدمها را با کیفیت کار و رفتارشان قضاوت کنید، نه اینکه دادگاه تفتیش عقاید و سلایق راه بیندازید و دنبال کنکاش در احساسات آنها باشید.
همه دنیا میدانند آندرس اینیستا در کودکی هوادار رئال مادرید بوده و خودش هم صراحتاً ابه این مساله اعتراف کرده است، اما او حالا اسطوره ابدی بارسلوناست، همانطور که تصاویر هوادارانه ایسکو با لباس بارسلونا به وفور در فضای مجازی یافت میشود، اما این هافبک تکنیکی در حال حاضر الماس درخشان رئال مادرید در برنابئو به شمار میآید. در همین ایران خودمان هم از این داستانها زیاد داریم.
هنوز یک ماه نمیگذرد از روزی که علی علیپور در تلویزیون اعتراف کرد قبلاً هوادار استقلال بوده، اما او حالا آقای گل محبوب و ستاره بیادعای سرخهاست، همانطور که مجید حسینی در برنامه نود به صراحت گفت هوادار پرسپولیس است، اما بعداً سر از استقلال درآورد و بیمحابا درخشید. این دنیا، دنیای حیرتآوری است که در آن نوه علی پروین نان سلطان سرخها را میخورد و استقلالی شده.
در نقطه مقابل پسر مهدی رحمتی در حریم خانه کاپیتان آبیها، هوادار پرسپولیس است. ببینید در چه ژانر بزرگی راجع به تناقضهای شگفتانگیز جهان فوتبال حرف میزنیم، بعد چطور ممکن است سپاهانیها یک بازیکن تیم زنان باشگاه را مواخذه کنند که به تیم مردان پرسپولیس علاقه دارد؟ اصلاً مگر پرسپولیس یا استقلال در بخش زنان فعالیت دارند که سپاهانیها نگران شدهاند؟
یعنی این بنده خدا که مبلغی از سپاهان – قطعاً رقم سنگینی نیست – پول میگیرد، باید به تیمهای کاراته و شنا و شمشیربازی سپاهان هم تعهد عاطفی بدهد؟ این چه رسمی است که دخترک را وا میدارید توبهنامه اینستاگرامی بنویسد و بعد به همان مقدار هم افاقه نمیکنید؟ خب اگر اینطور است اول امیر قلعهنویی را از روی نیمکت بردارید که یک استقلالی شناختهشده است، یا مهرداد محمدی را جواب کنید که خودش در تلویزیون گفت لیدر و بوقچی پرسپولیس بوده است. نکند خون او در این دو سال عوض شده؟
دنیای فوتبال، دنیای شگفتانگیز محالات است. اگر پدر و پسری برای شنا به دریا بروند و پسر غرق شود، بیزاری و تنفر چنان در عمق جان پدر رسوخ میکند که او شاید تا آخر عمرش دیگر به هیچ دریایی نگاه نکند. قصه فوتبال اما فرق دارد. برنامه نود همین اواخر تصویر پدر رنجکشیدهای را به نمایش گذاشت که پسرش را در کلکلهای بعد از بازی کاشیما با ماشین زیر گرفته و کشته بودند. با این وجود او بعد از آن همه ضجه و مویه، سرش را بالا گرفت و گفت: «هنوز هم پرسپولیسیام. بیشتر از قبل.» آخر استفاده از سلاح کمیته انضباطی و کسر حقوق و تیرباران کردن عقیده چیست؟
* منبع: بانک ورزش – به قلم رسول بهروش