به گزارش افرا ورزش؛ برای تک تک بازیکنان و کادر فنی و اعضای باشگاه ذوب آهن، این یک بداقبالی بزرگ است که نامشان در فهرست تیم سقوط کننده لیگ برتر هندبال بانوان درج میشود و همیشه باقی خواهد ماند.
بر اساس یک قانون نانوشته اما منطقی، موفقیت یا ناکامی هر مجموعه کوچک و بزرگ، مستقیماً با رهبر مجموعه ارتباط دارد. با همین قانون ساده، میتوان انگشت اتهام را به سوی باشگاه ذوب آهن گرفت.
در ذوب آهن، میترا چین سری مسئول امور ورزش زنان است. وظیفه او رهبری تیمهای زنان باشگاه و هر اقدامی برای آنالیز عملکرد و رفع نیازهای تیمهاست. اکنون این سؤال مطرح است که چین سری در مورد تیم هندبال چه اقداماتی انجام داده و چرا متوجه وجود ضعف در این تیم نشده است؟
اگر تیم هندبال نیاز به هر اقدام مؤثر یا امکاناتی برای بهبود وضعیت خود داشته، این وظیفه میترا چین سری بوده که این نیازها را شناسایی کند و برای رفع آن اقدام مؤثر انجام دهد.
در صورتی که میترا چین سری بخواهد توپ را در زمین هر کسی اعم از بازیکن و مربی و کرونا و بودجه بیندازد، فرار از انجام ندادن مسئولیتهایش است. اقدام معقول از سوی او، توضیح و پذیرش اشتباه به عنوان یک مدیر است.
بدین ترتیب در صف اول متهمان سقوط، میترا چین سری مسئول امور ورزش زنان و جواد محمدی مدیر عامل باشگاه قرار دارند زیرا از نقش نظارتی خود نسبت به تیم هندبال کوتاهی کردهاند و تیم بزرگ اصفهان را به دسته اول فرستادهاند.
در وهله دوم، به بازیکنان و کادر فنی میرسیم. بار تجربی فوقالعاده نیمکت ذوب آهن نشان میدهد گاندو در آنالیز داشتههای خود مشکلی نداشته است.
به عنوان یک گمان، این ایده وجود دارد که نیمکت ذوب آهن به بازیکنان قدیمی و باتجربه خود بیش از اندازه واقعی، تکیه و اعتماد کرده است. نتیجه یک ترکیب بد در ذوب آهن این شد که آنها تیمی بودند که به سادگی گل میخوردند، کاریزمای تیم پیروز را نداشتند و از نظر روانی، کسی در این تیم وجود نداشت که بازیکنان را به برانگیختگی روانی برساند.
در جمع بازیکنان، آنها همیشه آخرین حلقه مقصران ناکامی هستند. هیچ بازیکنی حاضر به کم کاری یا نمایش ضعیف نیست و زمانی که تیم بد نتیجه میگیرد این اعتبار بازیکنان آن است که زیر سؤال میرود.
بازیکنان ذوب آهن در این نمایش اندوه بار، مقصر شناخته نمیشوند زیرا توان نمایشی بهتر از این را نداشتند. مگر این که به دام “دست کم گرفتن رقیب” افتاده باشند.
یکی از سؤالات در مورد پرونده سقوط ذوب آهن این است: بدشانس بودند؟ بدشانسی، واژهای دم دستی برای نشانه رفتن انگشت اتهام پس از هر ناکامی است.
آنها در دو مقطع گرفتار کرونا شدند و گاهی، تیم کامل خود را در اختیار نداشتند (گرچه در مورد برخی از رقبای آنها نیز همین شرایط وجود داشته و ذوب آهن تنها تیم کرونا زده لیگ هندبال بانوان نبود.)
شانس، موقعیتی مشابه برای همه تیمهاست. شانس نصیب همه میشود و بدشانسی گریبان همه را میگیرد. گاهی در ظاهر از دست دادن بازیکن، مصدومیت، از دست رفتن یک موقعیت سرنوشت ساز در بازی و غیره اما شانس، هرگز دلیلی محکمه پسند برای موفقیت و ناکامی نیست.
مقصر دانستن حدیثه نوروزی؟ بیشتر شبیه به شوخی
نکته عجیب در مورد سقوط ذوب آهن این است که برخی حدیثه نوروزی بازیکن سپاهان را به دلیل این که ذوب آهن را ترک کرده و به سپاهان پیوسته، در این سقوط مقصر دانستهاند. این نوع نگرش، به معنای وابستگی تیم به یک بازیکن و بی ثمر بودن تلاش سایرین است.
از سوی دیگر اگر ذوب آهن تا این اندازه به حدیثه نوروزی وابسته و نیازمند بود، چرا پیشنهادی پیش روی او قرار نداد که او را ماندگار کند؟ پیشنهادی که او نتواند رد کند. (قابل توجه میترا چین سری)
حدیثه نوروزی در سالهای اخیر بارها در یک قدمی جدایی از ذوب آهن بود و سرانجام این اتفاق رخ داد. او عهد وفاداری تا لحظه مرگ به ذوب آهن یاد نکرده و مثل هر بازیکن حرفهای دیگر به دنبال جاه طلبیهای شخصی خود بود. این حق طبیعی او بود. او به اندازه کافی به ذوب آهن خدمت کرده بود و دینی به ذوب آهن نداشت.
در رابطه با پرونده سقوط ذوب آهن بخوانید:
پرونده سقوط هندبال ذوب آهن (۱) | شکوه سبز در دست سهلانگارها
پرونده سقوط هندبال ذوب آهن (۳) و سکوت | سهیلا هیئت: توضیحی برای سقوط نداریم
سمیه شهریاری : سقوط ذوب آهن باورنکردنی است | هندبال به خانه تکانی نیاز دارد