یگانه عصاری – افرا ورزش : اگرچه هنوز حدود دو ماه تا پایان سال 1401 باقی مانده است اما نگاهی مختصر به مهاجرت استعدادهای ورزشی و قهرمانان ایرانی خبر از وقوع اتفاق تلخی میدهد.
اردیبهشت 1401 را باید یکی از تلخ ترین ماه های سال بدانیم و البته این تلخی ادامه دار است. هنگام نگارش این گزارش هنوز چند روز بیشتر از خبر مهاجرت سارا خادم الشریعه نگذشته است و باید به گوش مسئولان برسانیم که اگر در جریان نیستید، دو ستاره وزنه برداری ایران هم از کشور رفتهاند و هنوز جایگزینی ندارند.
با این وجود علی مرادی، رئیس فدراسیون وزنه برداری سکوت کرد و وزیر ورزش نیز اظهارنظری در این باره نداشت در حالی که با کمی مدیریت و تدبیر در تکریم آنها میتوان از مهاجرتشان جلوگیری کرد. اما گویا گوش شنوایی نیست که نیست.
خروج ستارههای وزنه برداری ایران
اردیبهشت ماه امسال بود که کاروان وزنه برداری ایران که برای حضور در مسابقات جهانی یونان به این کشور رفته بود، بدون یکتا جمالی به کشور بازگشت.
او پس از کسب مدال نقره یک ضرب در دسته 87 کیلوگرم، 20 اردیبهشت از هتل محل اقامت تیم ملی در آتن بیرون رفت و «ناپدید» شد.
خانواده او اعلام کردند که از یکتا خبری ندارند و به دلیل آنچه پاسخگو نبودن مسئولان فدراسیون خواندند، قصد شکایت از فدراسیون وزنه برداری کردند.
چند روز بعد اما خبر رسید که یکتا جمالی از اتریش به آلمان پناهنده شده است تا شوکی بزرگ به ورزش ایران وارد شود. او پیش از این از کمبود امکانات و توجه نکردن به ورزش بانوان انتقاد کرده بود.
هنوز شوک پناهندگی او تمام نشده بود که پریسا جهان فکریان هم خبر از مهاجرت خود به آلمان داد. او که پیش تر صاحب سهمیه المپیک هم شد به خاطر آسیب دیدگی و البته بیشتر از آن، بی تدبیری مسوولان، فرصت حضور در المپیک را از دست بود.
شطرنج ایران بدون استاد بزرگ خانم
شش شطرنج باز زن ایرانی بودند که با عنوان استاد بزرگ شطرنج شناخته میشدند و با پرچم ایران در رقابتهای جهانی حضور داشتند.
از این شش نفر تنها شادی پریدر به عنوان نایب رییس فدراسیون در ایران مشغول به کار است اما آتوسا پورکاشیان، درسا درخشانی، غزل حکیمی فرد و میترا حجازی پور حالا با پرچم دیگر کشورها در رقابتها حضور دارند.
البته به این لیست بلند حالا باید نام سارا خادم الشریعه را هم اضافه کرد. آخرین بازمانده نابغههای شطرنج در ایران که خبر مهاجرتش به اسپانیا حالا خبرساز شده است.
البته مهاجرت شهره بیات داور بین المللی شطرنج را نیز باید به این لیست اضافه کرد. حالا هیچ زن ایرانی با پرچم ایران با رتبه استاد بزرگی در مسابقات شرکت نمیکند.
نه اولین نه آخرین
فهرست ورزشکاران خانمی که تا امروز از کشور مهاجرت کردهاند بلند و بالا است. سارا خادم الشریعه هم قطعا آخرین آنها نخواهد بود هرچند ما دوست داریم اینطور باشد.
از کیمیا علیزاده و راحله آسمانی و دینا پوریونس تا آرزو حکیمی مقدم و سایرین. آرزو حکیمی المپین قایقرانی ایران بود و شانس بسیار بالایی در کسب مدال داشت و بارها از کمبود امکانات گلایه کرده بود.
مینا علیزاده عضو تیم ملی دراگون بوت بود. او بارها از تبعیض و عدم حمایت سخن گفته بود. «در اردوها خوابگاه نداشتیم و مجبور بودیم به خانه خویشاوندان یکدیگر برویم. من نمیخواستم از تیم ملی سوء استفاده کنم اما هیچ حقوقی دریافت نمی کردم. بسیاری از بازیکنان به خاطر بی پولی به لیگهای دیگر میروند و برچسب میخورند. »
این که چرا هیچکس به بحرانی بزرگ ورود نمیکند و تلاشی برای حمایت بیشتر از دختران نابغه ایران در ورزش ندارد را هیچکس نمیداند.
رونوشت به وزیر ورزش
غلامحسین پیروانی، پیشکسوت فوتبال ایران جمله معروفی دارد وکه گواه مدعای ماست. «تا کی باید با تفنگ بادی، به جنگ با ژ 3 برویم؟» این جمله شاید درستترین عبارتی است که میتوان در خصوص ورزشکاران به کار برد.
مصاحبهها و درددلهای ورزشکاران نشان میدهد که تمام دغدغه آنها داشتن یک زندگی آرام و بدون دغدغه در کنار ورزش است.
حق ورزشکاران یک زندگی استاندارد با امنیت روانی و شغلی است که در اغلب موارد تامین نمیشود. زهرا خواجوی دروازه بان سابق تیم ملی فوتبال در مصاحبهای گفته بود که برخی بازیکنان سالی یک میلیون تومان درآمد دارند!
زهره کودایی، دروازبان درخشان تیم ملی فوتبال نیز اعلام کرده بود که بالاترین قراردادش در لیگ 140 میلیون تومان بوده است و هزینه هر استوک 12 میلیون تومان!
متاسفانه باید اعلام کنیم که این مقدار قرارداد مختص فوتبال و فوتسال است و قرارداد رشتههای دیگری مانند شمشیربازی ،کاراته، ووشو و … به قدری ناچیز است که بیان آن هم چندان زیبنده نیست.
از سوی دیگر بازگشتی به اظهارات مرجان سلحشوری، ملی پوش پومسه ایران نیز خالی از لطف نیست. او در دیدار با ریاست جمهوری درخواست کرد که موضوع بیمه ورزشکاران باید به طور جدی پیگیری شود اما در نهایت هیچ اتفاقی نیفتاد.
بسیاری از ورزشکاران حتی در تهیه غذا در اردوهای ملی مشکل دارند و نوشتن از این موضوعات و قول پیگیری و وعده و وعید مسئولان تنها مصداق بارز با تفنگ بادی به جنگ با ژ3 رفتن است. امکاناتی نمیدهیم اما انتظار مدال داریم و این دور باطل ادامه دارد.