به گزارش “آی دبلیو اسپورتس” این روزها دیگر شنیدن اخبار بیاحترامی به ورزشکاران زن امری عادی شده است، لیلا رجبی ستاره بی بدیل دو و میدانی زنان ایران که دیگر در عرصه قهرمانی حضور ندارد امروز با برخورد ناامید کننده ای روبرو شده است.
هنوز چندی از ممانعت حضور شهربانو منصوریان به صداو سیما و اظهارات تیمور غیاثی در خصوص بانوان ورزشکار نمیگذرد که دوباره شاهد اتفاقی تازه اینبار در یک مجموعه ورزشی بودیم؛ لیلا رجبی قهرمان پرتاب وزنه کشور و صاحب نقره بازیهای آسیایی اینچئون که بارها و بارها شاهد اشکهایش از سر عشق به ایران بودیم صبح روز شنبه ۱۳مرداد ماه سال جاری به ورزشگاه آفتاب انقلاب راهی پیدا نکرد.
لیلا با وجود اینکه در بلاروس رشد پیدا کرده بود عاشقانه ایران را به عنوان وطن برگزید و برای موفقیت در عرصه های مختلف برای بالا بردن پرچم ایران جنگید و به عنوان مدعی رقبای آسیایی خود را اذیت کرد، در حالی که برای تمرین به مجموعه ورزشی آفتاب انقلاب تهران مراجعه کرده بود از ورود اش به این ورزشگاه جلوگیری شد و این موضوع سبب شد تا قهرمان پرتاب وزنه کشور در صفحه شخصی خود در اینستاگرام زبان به شکایت بگشاید، لیلا بعد از برخورد این چنین نوشت:
“القصه من شنبه بعد از مدتها برای تمرین و شاید برای یادآوری خاطرات ۱۰ساله تمرین، مسابقه و دیدار با ورزشکارانی که عمری را با خیلی هایشان گذراندم به مجموعه ورزشی آفتاب انقلاب تهران رفتم و ای کاش که نمیرفتم، چرا که بعد از این همه سال تلاش برای بالا بردن این پرچم در کشورهای مختلف، مرا برای تمرین ساده ای به مجموعه راه ندادند و گفتند که تو دیگر نمی توانی اینجا تمرین کنی و از همان راهی که آمدی برگرد.
انگار که مرا نمی شناختند تلااشهای سالهای گذشته مرا در این مجموعه ندیده بودند و انگار که من ایرانی نبودم، آنجا بود که دلم شکست بغض گلویم را گرفت و اگر کسی در آن اطراف نبود شاید برای خودم و این همه سالی که برای سربلندی کشورم گذاشتم زار زار گریه میکردم.
من حتی زمانی که زیر پرچم ایران در مسابقات مختلف شرکت میکردم، هم زمانی که برای اردوی ورزشی به بلاروس میرفتم با وجود این که تابعیتم را عوض کرده بودم هم باز آنجا از احترام برخوردار بودم و از همه امکاناتشان استفاده می کردم.
ولی حالا و در ایران من و امثال من تا زمانی که هستیم و می توانیم در مسابقات مختلف برای کشور مسابقه دهیم برای مسئولین ورزش کشور اهمیت داریم خدا نکند که ورزشکاری در دوره بعد از ورزش قهرمانی در زندگی پر مشقت امروزه دچار مشکل شود که توقع کمک و دستگیری از آن دوستان مسئول می شود زهی خیال باطل و چه خوب گفتن در ادبیات ضرب المثل ما که پهلوان زنده را عشق است و وای به حال ما اگر روزی بیفتیم به زیر که فقط در این وانفسا خدا به فریادمان برسد.
من در تمام این سالها هر چقدر که از مسئولین ورزشی کشور بی اعتنایی و بی احترامی دیدم ولی در عوض از هموطنانم چیزی جز عشق و محبت و مهر ندیدم و به همین خاطر همیشه در راهم برای کسب افتخار برای این مردم ثابت قدم بودم و این افتخار نصیب من گردید که بتوانم سالها با پرچم مقدس ایران در مسابقات مختلف جهانی المپیک و آسیایی در حد توانم برای این کشور به جنگم ولی حالا….”