حامد اسماعیلی – افرا ورزش: بهعنوان یک اصل کلی و اساسی، بقای هر سیستم در دو عامل نهفته است: بهبود نقاط ضعف برای کارکرد مفیدتر و آیندهنگری برای بقای سیستم.
آنچه امروز در تیم ملی والیبال بهعنوان نشانههایی از وجود یک برنامه آیندهنگرانه دیده میشود، نوع نگاهی است که در کادر فنی تیم ملی وجود دارد.
در ورزش دو دسته مخاطب وجود دارد: دسته اول به نتایج نگاه میکنند و همیشه انتظار پیروزی دارند و دسته دوم؛ پشتصحنه را میبینند و دستاوردها را ارزیابی میکنند.
اگر تصمیم بگیریم به عضویت دسته دوم درآییم، اکنون باید امیدوارانه به آنچه در تیم ملی والیبال زنان ایران در دست اقدام است نگاه کنیم.
انتظاراتی که از تیم ملی داریم باید با داشتهها و واقعیتهای موجود تطابق داشته باشد و ظرفیتهای انسانی والیبال ایران از یک سو و پروسه آمادهسازی در تیمهای ملی – و نه فقط تیم ملی بزرگسالان – از سوی دیگر مهمترین مواد اولیه برای انتظار موفقیت است.
برای سفر به اندونزی، بخشی از توان واقعی تیم ملی والیبال زنان در ایران ماند و ترکیبی تا حدودی جدید به اندونزی رفت.
برای تیمی که اصولاً فرصت انجام بازیهای تدارکاتی مفید را ندارد حضور در چلنجر کاپ برای بازیدادن به درسا فلاح، اسما سعیدی و نگار هاشمی تا چه اندازه مهم است و چه فرصت دلپذیر و انگیزهسازی را برای نگین شیرتری و مونا دریس محمودی برای تداوم مبارزه برای حفظ پیراهن میبخشد.
چه در چلنجر کاپ آخر میشدیم و چه جام قهرمانی را به ایران میآوردیم، آنچه در نهایت به معنای واقعی حائز اهمیت بود، محتویات ذهنی نیلوفر رشیدی درباره آینده بود.
او در اندونزی بخشی از توان تیم اعزامیاش را شناخت و از سوی دیگر به خود آنها شناساند که کجای کارند و برای بهترشدن تا چه اندازه نیاز به تلاش و بازیکردن دارند. (اشاره به کجسلیقگی در انتخاب تیم باشگاهی و آمار بازی پایین در لیگ).
این تیم ملی محبوب زیبا، باید در ادامه راه در مسابقات بزرگی رقابت کند. قرار نیست هیچ معجزهای رخ دهد؛ اما آن چه مورد انتظار است، پیشرفت سانتیمتر به سانتیمتر است. آنچه مورد انتظار است شناختی جامع از داشتههای انسانی و “به عقب بازنگشتن” است.