یادداشتی برای المپیک : در ستایش احساس، در مدح قبیله قدیمی | حامد اسماعیلی | افرا ورزش | رسانه ورزش زنان ایران
10
چقدر با هم، خوشبخت‌تریم

یادداشتی برای المپیک : در ستایش احساس، در مدح قبیله قدیمی

  • کد خبر : 63801
  • 01 مرداد 1400 - 21:41
یادداشتی برای المپیک : در ستایش احساس، در مدح قبیله قدیمی
در آن لحظات عزیز، ما چشممان نه به پنج حلقه المپیک، که به جایی بود که از آن آمده بودیم. متعصب و وفادار به سرزمین مادری، به زمین، کنار هم ایستاده بودیم و دیگر مهم نبود بیانیه‌های سیاسی، که درست در همان لحظه در حال نگارش بودند

حامد اسماعیلی : پرچم المپیک با دستان ۶ نفر از ۶ فرهنگ حمل شد. مشعل اما تا به نائومی اوساکا برسد و تنیسور ژاپنی رسماً المپیک را افتتاح کند دست به دست می‌شد. از جوان‌ها به قدیمی‌ها، از قدیمی‌ها به کم توانان، از کم توانان به بچه‌ها و در نهایت شعله، خورشید و نوری نمادین که دور آن حلقه زدیم.

میدان ورزشگاه ملی توکیو انگار محشری بود که جهان در پی آخر الزمانی موعود، منتظر آن است. همه، یکسان و در نسیان که زبانی، رنگ پوستی و خانه ای متفاوت دارند. همه همانند آرمانگرایان سوسیالیست،  با رویای برابری، چشم به آیینی قدیمی داشتند.

در آن لحظه، هر آن کس که در توکیو تماشاگر نمایش بود انگار که تک تک ما بودیم. انگار این قبیله قدیمی بزرگ و محترم، پس از هزاران سال گرد هم آمده بود و رها کرده بود، هر چه را که بین خلایقش دیوار می‌کشید.

در آن لحظات عزیز، ما چشممان نه به پنج حلقه المپیک، که به جایی بود که از آن آمده بودیم. متعصب و وفادار به سرزمین مادری، به زمین، کنار هم ایستاده بودیم و دیگر مهم نبود بیانیه‌های سیاسی، که درست در همان لحظه در حال نگارش بودند و توطئه‌ها، که در همان ساعت، برای آشوب فردا و فرداها برنامه ریزی می‌شدند.

مجالی یافتیم برای این که بدانیم چقدر با هم، خوشبخت‌تریم. فرصت پیدا کردیم که احساس کنیم زندگی‌مان به دوری از هم، به جدی گرفتن مرزهای سیاسی که مایه بقای حاکمان و طبقه بورژوازی جهان است، هدر رفته، یخ کرده ، بیات شده است.

این که تعداد اعضای این خانواده بزرگ از تعداد اعضای سازمان ملل، بیشتر است، کافی نیست برای ایمان آوردن به این که ما، ته دلمان می‌خواهد با هم باشیم، جام زندگی از دست یکدیگر بگیریم و نیشخند بزنیم به همه گلوله‌ها، به توپخانه‌ها، به نسل کشی‌ها و تحقیر انسانیت به خاطر عقیده؟

شاید خدا، خدای نازنین یک روز تصمیم بگیرد همه ما نوع بشر را، هم ما و هم آن هفت هزار سالگان را که به قول خیام در لحظه مرگ با آن‌ها سر به سر خواهیم بود، یک جا جمع کند و بگوید ببینید. خودتان ببینید. ببینید که چقدر با هم خوشبختید. و چه فرصت‌ها از کف دادید برای با هم بودن.

لینک کوتاه : https://iwsports.ir/?p=63801
  • نویسنده : حامد اسماعیلی
  • ارسال توسط :
  • منبع : اختصاصی

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.