مصطفی سراب زاده – افرا ورزش : اگرچه اصطلاح «روانشناسی» در ابتدا ممکن است همه را به یاد اختلالات ذهنی و ناکارآمدی بیاندازد، اما در واقع این اصطلاح مجموعهای از صفات و رفتارهایی را در بر میگیرد، که ممکن است به طور قابلتوجهی به موفقیت ورزشی یک فرد کمک کند.
در واقع، سطح روانی یک ورزشکار مرد یا زن در تعیین توانایی آن فرد برای استقامت و عملکرد به اندازه سایر ارزیابیهای فیزیکی مانند قد یا فیبرهای عضلانی تند انقباض مهم است. به طوری که بارها به عنوان عامل اصلی نتیجه مسابقه را رقم زده است.
در این رابطه تحقیقات بسیاری انجام شده است، اما مطالعه تحقیقاتی که دکتر آریانا جیانکاس (Arianna Gianakos) و تیمش از دپارتمان جراحی ارتوپدیک و بخش توانبخشی دانشگاه یال امریکا اخیرا در این رابطه انجام داده است، به خوبی بر روی فاکتورهای پراهمیت توانبخشی ورزشکاران زن تمرکز داشته است که در نوع خود جدید و بسیار کاربردی است.
آریانا خود نیز از بازیکنان سابق بسکتبال و دوندگان امریکا بوده و در حال حاضر یک جراح اورتوپد و متخصص آسیبهای ورزشی اندام تحتانی است، که بخشی از صحبتهای او در رابطه با روانشناسی آسیب ورزش زنان خواندنی است.
استقامت روانی (تابآوری)
استقامت روانی یعنی چگونگی عملکرد پردازشگرهای ذهنی و رفتار به طوری که، به توسعهی تواناییهای بلقوه فرد باینجامد و وی را از عوامل منفی استرسزا دور کند. در واقع این افراد قادر به پیشرفت اجرا در هر شرایط نامتعارف و سختی را دارند.
گزارش شده است که هرچه قدر استقامت روانی ورزشکار زن بیشتر باشد احتمال تسلیم شدن، دلزدگی و آسیبدیدگی در او بیشتر خواهد بود. مطالعات نشان داده اند که در ورزشکاران زن با عوارض واماندگی و خستگی زیاد میزان استقامت روانی به شدت پائین است و همواره یکی از دلایل انصراف و ترک ورزش حرفهای خیلی زودتر از سن معمول است.
اهمیت این مورد وقتی ما با ورزشکاران نوجوان و همینطور زن کار می کنیم بسیار بیشتر از مواقعی است که جامعه هدف ما ورزشکاران مرد هستند.
حال سوال این است، آیا تابحال تجربه ریکاوری داشتید که بیمار فراتر از انتظار شما بهبود پیدا کند فقط به خاطر استقامت روانی بالا؟
آریانا جیانکاس: تجربه که قاعدتا زیاد بوده است، اما مورد خاصی را به عنوان مثال یه یاد ندارم. به طور کلی تابآوری و صلابت دو عاملی هستند که میتوانند در بازگشت ورزشکار به ورزش نقش داشته باشند.
در حالی که تمرکز توانبخشیها بیشتر جسمانی است، اما هرچه قدر که علم در درمان جلو میرود، نقش رواندرمانی هم بیشتر مورد توجه قرار میگیرد به طوری که همراه با پروتکلهای جسمانی باشد.
از لحاظ روانی بازگشت به فعالیتی که در وهله اول باعث آسیب دیدگی شده برای یک ورزشکار بسیار دشوار است و وقتی این مساله برای ورزشکاران زن اتفاق میافتد عاملهای متفاوت خاص دیگری تاثیر گذار خواهند بود از عوامل روانی و ژنیتیکی تا مشکلات فرهنگی.
بنابراین پروتکلهای توانبخشی باید بر روی این جنبه انعطافپذیری روانی یا همان استقامت روانی، در فرایند برگشت به ورزش تمرکز کنند، تا ورزشکاران زن بتوانند با احساس راحتی و امنیت به شرایط نرمال خود برگردند. سرسختی ذهنی هم میتواند به یک ورزشکار کمک کند تا به طور موثرتر و با سلامت روان بهتر بهبود یابد.
وقتی ورزشکاران ما در شرایط استرسی و انتخاب قرار میگیرند، مهارتهای حل مسئله، پردازش، حذف کردن عامل استرسزا و یا دور کردن خود از محیط استرسی همگی در افراد با استقامت روانی مناسب وجود دارد و سبب ماندگاری در اجرای ایده آل ورزشی آنها میشود.
اما ورزشکاران با مقدار استقامت روانی پایین به صورت خودکار با رفتارهای هیجانی مبارزهطلبی به محرکهای استرسی پاسخ میدهند که تاثیر منفی آن بر روی اجرای تمرین و مسابقه تا مدتها ماندگار خواهد بود.
بنابراین درک این مهارت برای مربیان حوزهی زنان بسیار اهمیت دارد که ورزشکاران با ریسک بالای هیجانات منفی را از ورزشکاران با استقامت روانی بالا جدا کنند و برای آنها تمرینات رفتاری کشندهی استرس منفی را در نظر بگیرند.
آیا این مساله در روند ریکاوری هم صدق میکند و میتوانیم بگوییم که روند برگشت به ورزش این نوع از ورزشکاران با هیجانات منفی طولانیتر خواهد شد؟
آریانا جیانکاس: بله، قطعا همینطور است که هیجانات همیشه باید در راستای موفقیت کنترل شوند. برای این امر پرسشنامهها میتوانند در ارزیابی افراد با ناهنجاریهای ذهنی و یا به گونه دیگر بازگشت ذهنی به ورزش مفید باشند.
مثلا ما برای اینکه بفهمیم فرد در حال ریکاوری از آسیب رباط صلیبی قدامی چقدر از لحاظ روانی آماده برگشت به شرایط تمرینی است، پرسشنامه اصلاح شده اختصاصی داریم ( ACL-RSI) که تا موقعی که نتایج آن ایدهآل نباشد، نمیتوان به فرد اجازه بازگشت به تمرینات اصلی را داد.
البته هنوز در این موضوع کاستیهای زیادی وجود دارد بخصوص در مورد سوالات پرسشنامهها؛ به طوری که دقیقا ما را از قدرت ذهنی برگشت هر ورزشکار آگاه کند. بنابراین ما تحقیقات بیشتری نیاز داریم تا تاثیر این هیجانات منفی را در آسیب دوباره یا ترس از آسیب که روند اجرا را به شدت مختل میکند، به حداقل برسانیم.
وقتی به تجربیات و مصاحبههای ورزشکاران زن نگاه میکنید، آنها قربانی مشکلات رفتاری بیشتری از قلدری، شماتت، اختلالات تغذیهای و آسیبهای ورزشی هستند که تجربه نشان میدهد، اگر در مسیر درست قرار گیرند میتوانند از این چالشها فرصت بسازند و به رشد شخصی و حرفهای بیشتری دست یابند.
آیا تاثیر این عامل را در روند ریکاوری بیماران زن لمس کردهاید؟ فکر میکنید با در نظر گرفتن این مورد ما باید پروتکلهای توانبخشی جدایی برای زنان طرحریزی کنیم؟
آریانا جیانکاس: من فکر میکنم به نکتهی کلیدی و مهمی اشاره کردید. پروتکلهای توانبخشی باید چند وجهی باشند و صرفا جنبهی جسمانی را نباید در نظر گرفت. اگر بخواهیم به طور ایدهآل صحبت کنیم ورای همهی محدودیتهایی که خصوصا در کشورهای در حال پیشرفت برای زنان وجود دارد، می توانیم از یک رویکرد چند رشتهای استفاده کنیم.
این رویکرد شامل جراحان، پزشکان مراقبتهای اولیه، فیزیوتراپها، مربیان آمادگی جسمانی، متخصصان تغذیه، متخصصان زنان و روانشناسان و دیگران، میشود تا با کار تیمی برای ورزشکاران، به ویژه ورزشکاران زن ما، ابزار مناسبی برای غلبه بر همه مشکلات مذکور ایجاد کنند.
این همکاری تیمی میتواند فقط به دوران ریکاوری محدود نباشد و بهتر اینکه ورزشکار را در دوران پس از آسیب هم پایش کنند.
پایش ورزشکار ریکاورشده پس از آسیب در ورزش زنان، به همین دلایلی که ذکر شد، اهمیت بیشتری دارد اما متاسفانه به ندرت مورد توجه قرار می گیرد.
یکی دیگر از حوزههای غیرمرتبط با موضوع حاضر که باید آن را بهبود بخشیم، نحوه ارائه ورزشکاران خود در رسانههای اجتماعی است. ما باید بدانیم که رسانههای اجتماعی استانداردهای دست نیافتنی ایجاد میکنند که میتواند مملو از واقعیت نادرست باشد.
این موضوع میتواند به کاهش عزتنفس ورزشکارمان بیانجامد و بر سلامت روان اثر منفی بگذارد، که تاثیر آن در زنان دوچندان است. پس ما باید همهی این موارد را، خصوصا در زنان ریکاورشده در نظر بگیریم.
از تحقیق اخیر این طور برداشت میشود که آسیبهای رایج ورزشکاران زنان، بیش تمرینی، آسیب رباط ACL زانو، مفصل مچ پا و شانه بوده است که چند برابر مقدار آسیب در مردان است.
به طور کلی فکر میکنید این بیشتر به دلیل تفاوت بیومکانیکی و اسکلتی-عضلانی زنان با مردان است یا عامل روانی و هیجانات منفی بیشتر دخیل است؟
آریانا جیانکاس: من فکر میکنم که برای جواب دادن به این سوال ما نیاز به تحقیقات بیشتری داریم، اما میتوانم بگویم همه این فاکتورها در آسیبپذیری بیشتر زنان نسبت به مردان در آسیبهای ذکرشده نقش دارند.
نتایج تحقیقات به ما میگوید که زنان تمایل به افزایش شلی رباط دارند که به میزان بالاتر آسیب ACL و پیچ خوردگی مچ پا کمک میکند.
علاوه بر این، مطالعات تفاوتهایی را در الگوهای راه رفتن اولیه و همچنین الگوهای راه رفتن بین زنان و مردان نشان دادهاند که تمامی اینها میتواند نقش فاکتورهای آناتومیکی و بیومکانیکی را در آسیبپذیری زنان ثابت کند.
برای اینکه بتوانیم ورزشکاران خود را بهتر مدیریت کنیم، باید بر روی این تفاوتها تمرکز کنیم و درک کنیم که چگونه فرآیند توانبخشی میتواند متناسب با فرد شخصی سازی شود.
این مورد میتواند پاسخ سوال قبلی هم که در مورد تفاوت برنامهنویسی تمرین بر اساس جنسیت بود، باشد و به ما گوشزد میکند که بخصوص در برنامهنویسیهای تمرینی، برای زنان ورزشکار با توجه به میزان آسیب پذیری بالاتر و ریکاوری طولانیتر باید تمرینات عصبی عصلانی و قدرتی-مفصلی بیشتری در مدل تمرینی ماهانه در نظر گرفته شود.
نقش مداخلات روانی، ذهنآگاهی و آرامسازی ذهنی، بهتر است در سنین پایین (نوجوانی) به ورزشکار زن آموزش داده شود.
توانایی آرامسازی ذهنی پایه و ذاتی یا اکتسابی توسط تمرین میتواند اثرات مثبت قابلتوجهی بر عملکرد و سلامت ورزشکاران داشته باشد.
دورههای برنامه آموزشی مدیتیشن برای زنان ورزشکار همواره نتایج چشمگیری را به همراه داشته است و در بسیاری از تیمهای ورزشی، سبب تغییر رفتار یا رابطه متفاوت ورزشکار با کنشهای عاطفی مختص ورزش و زندگی شخصی شده است.
این موضوع نشان میدهد که چگونه تمرینات ذهنآگاهی میتواند مکمل تابآوری بهعنوان یک رفتار مثبت احتمالی مقابله با استرس باشد. به طوری که ورزشکارانمان را در مواجهه با ناملایمات کمک کند.
ذهنآگاهی میتواند باعث تغییر نحوه پردازش و واکنش ورزشکاران به احساسات فیزیکی و هیجانات شود. مطالعات حتی نشان دادهاند که این مهارت چگونه بر رابطهی بین قدرت ذهنی و درک درد در دوچرخهسواران آسیب.دیده تاثیر میگذارد.
در مورد دردهای حاد، مهارت ذهنآگاهی باعث تمرکز توجه غیرقابل قضاوت بر تجربیاتی که در لحظه کنونی رخ میدهد میشود و شامل خودتنظیمی است که فرد با کنترل بهتر احساس درد عضلات کار را پیش میبرد.
البته همانطور که بیان شد، این مهارت فقط اکتسابی نیست و نوع ذاتی آن در ورزشکار وجود دارد که رابطهی منفی آن با ادراک درد، هورمون استرس (کورتیزول بزاقی)، اسپاسم عضلانی، خشم، عصبانیت و مثبت آن با استقامت ذهنی، کنترل توجه و کنار آمدن با شکست در ورزشکاران زن گزارش شده است.
موردی که بسیار در تاثیرگذاری تمرینات آرامسازی بر موفقیت ورزشی اهمیت دارد، سن است که بر اساس شواهد مربیان تیمهای ورزشی زنان، بهتر است از سنین ابتدایی ورزش حرفهای، ورزشکار را با این تکنیک و روشهای جدید آن آشنا سازند، در غیر این صورت برگرداندن ورزشکار به سطح توجه و پردازش هیجانات ایدهآل بسیار سختتر خواهد بود. نظر شما در این رابطه چیست؟
آریانا جیانکاس: برای پاسخ به این سوال بهتر است نگاهی به تحقیق وبستر و همکاران که در ژورنال AJSM در سال 2018 به چاپ رسید، بیاندازیم. آنها گزارش کردند که مرد بودن و داشتن سن کمتر عواملی کمککننده در بهبود بازگشت روانی به ورزش هستند.
به سختی می توان نتیجهگیری کرد که چرا سن ممکن است یک عامل باشد، اگرچه بسته به گروه سنی، ورزشکاران جوان ممکن است احساس کنند که حرفه ورزشی بسیار بیشتری در پیش دارند و خب امیدواری بیشتر به آیندهی ورزشی میتواند برای آنها کمک کننده باشد.
با این دیدگاه روانشناختی، آنها قاعدتا با دیدگاه و نگرش مثبت تری به دوره توانبخشی خود نزدیک شوند که درصد موفقیت را در این سنین بالا می برد.
اما من شخصا فکر میکنم صرف نظر از سن، فردی کردن و اختصاصی کردن توانبخشی، همینطور در نظر گرفتن جنبههای مختلف روانی-اجتماعی بازگشت به ورزش در زنان و استفاده از استراتژیها و تکنیکهای مختلف برای کمک به ورزش، در نهایت مهمترین عامل برای بازگشت این ورزشکاران به تمرینات خود خواهد بود.
عادات خواب
عامل مهم دیگر که نه تنها بر عملکرد جسمانی یک ورزشکار زن، بلکه بر وضعیت روحی او نیز تأثیر میگذارد، خواب است. در واقع، اینطور گزارش شده است که خواب هم عملکرد ورزشی را افزایش میدهد و هم ورزشکاران را از آسیبهای ورزشی محافظت میکند.
در سالهای اخیر مطالعهای بر روی عادات خواب 26 ژیمناست زن حرفهای انجام شد که نشان میدهد روابط معنیداری بین کاهش زمان کل خواب، افزایش بار تمرینی و در نهایت عملکرد ورزشی ضعیف وجود دارد.
این یافتهها از این اصل حمایت میکنند که خواب مناسب در دوران ریکاوری برای به حداکثر رساندن توانایی ورزشکار برای رقابت بسیار مهم است.
از طرفی دیگر خواب محدود میتواند یک عامل خطر برای آسیب اسکلتی عضلانی باشد و این مورد در تحقیقات بیشماری به اثبات رسیده است. حتی نه فقط اندازه کمی خواب.
بلکه دوره خواب شش تا هشت ساعت که حداقل دو ساعت آن باید قبل از نیمه شب باشد، احتمال آسیبهای مرتبط با ورزش را 61% کاهش میدهد. بنابراین بهداشت خواب باید در برنامه ریکاوری و توانبخشی یک ورزشکار گنجانده شود تا به پیشگیری یا ریکاوری بعد از آسیب او کمک کند.
حدس زدن این موارد برای مربیان تیمهای ورزشی زنان آسان نیست اما به غیر از مواردی که آریانا بیان کرد مثل پرسشنامهها و مصاحبههای بالینی، با تجربههای لازم مینوان ورزشکاران با ریسک بالا را شناسایی کرد و در جهت رفع آن تمرین را پیش برد.
وقتی متوجه ورزشکاری میشوید که به طور غیرطبیعی دائم از اوضاع شکایت دارد و حالات روحی غیرثابت ارائه میدهد، این ورزشکار آمادهی رفتن زیر بارهای تمرینی سنگین نخواهد بود و اینجا همانجایی است که احتمال آسیب به شدت بالاست.
ارتباط بین فشار روانی و خستگی زودرس هم که اخیرا گزارش شده است که این مورد میتواند به مربیها گوشزد کند که تمرین را به صورت تفکیکی پیش ببرند (تخصیص سازی تمرین) به طوری که برای اینگونه ورزشکاران تمرینات با بارها و شدتهای پایینتر نسخه نویسی کنند. فقط پس از رفع این چالشهای روانی، آنها دوباره میتوانند با تیم تمرین یکسان داشته باشند.
سلامت ذهنی عمومی در ورزشکاران زن
خشم و افسردگی
وقتی ما در مورد خشم و افسردگی صحبت میکنیم، نه فقط در ورزشکاران، بلکه در جامعه هم زنان نسبت به مردان بیشتر دچار این اختلالات هستند.
یکی از مطالعات اخیر نشان داده است که زنان تقریباً دو برابر مردان از افسردگی و اضطراب رنج میبرند که به نظر دلایلی مانند انتظارات بالای اجرا، تمرین بیش از حد، آسیب ناخواسته و یا حتی ترک قرارداد ورزشی به صورت ناخواسته دارد.
حتی در سنین اولیه ورود به ورزش حرفهای در دختران هم این آسیبپذیر بودن به کنشهای روانی بسیار گزارش شده است که هرچه قدر طبیعت ورزشی که با آن درگیر باشند یک نفره باشد، این میزان به حداکثر خود میرسد.
تابحال نتایج تحقیقات بیشتر بر نقش محافظتی “تیم بودن و اتحاد” برای غلبه بر این اختلالات ذهنی ورزشکارانمان تاکید داشته است.
در این مواقع وقتی ورزشکار به حس تیم بودن برسد و بداند یک سیستم حمایتکننده همیشه با او حرکت میکند، بسیاری از سدهای روانی برداشته میشود.
این بدان معناست که حتی در ورزشهای انفرادی راههای بسیاری وجود دارد تا کار به صورت تیمی پیش برده شود و ورزشکار باید آن شبکهی اجتماعی حمایت کننده را دائم در فصل تمرینات و ریکاوری حس کند.
آریانا جیانکاس در این باره می گوید: آمارهای بسیار قابلدفاعی هم در این زمینه وجود دارد که حتی گزارش کردهاند که زمان ریکاوری از آسیب ورزشکاران زنی که نشانههای پرخاشگری و افسردگی را داشتهاند، دو برابر بیشتر از همتیمیهای خود بوده است.
مربیان اهمیت این موضوع را درک میکنند که دو برابر زمان در ورزش حرفهای که ثانیهها تعیینکننده است میتواند در ازای از دست رفتن چند مسابقه یا کل فصل برای هر نفر یا کل تیم باشد.
تاثیر منفی شبکه های اجتماعی
هرچه قدر که رسانههای اجتماعی به طور فزایندهای در زندگی ما رواج پیدا کنند، برای مربیان، متخصصین امر و کادر پزشکی مهم است که بفهمند چگونه تعامل با رسانههای اجتماعی ممکن است بر سلامت جسمی، روانی-عاطفی و عملکرد ورزشی ورزشکار تأثیر بگذارد.
تحقیقات محدودی در مورد این موضوع وجود دارد اما با این حال، تاثیر منفی کلی آن بر روی ورزشکاران مرد و زن به اثبات رسیده است. اگرچه در این مورد هم زنان ورزشکار بیشتر صدمه دیدهاند.
به طوری که نظریات منفی طرفداران یا شبهطرفدار یا مقایسهی دائم خود یا پروفایلهای محبوب دیگر در پلتفرمهایی مثل اینستاگرام و توئیتر به شدت بر روحیهی آنها تائیر گذاشته و یک نارضایتی درونی را برای آنها بوجود آورده است.
از طرفی دیگر مطالعات نشان میدهد که چرا زنان ورزشکار بیشتر از همتایان مرد خود نیاز به استفاده از شبکههای اجتماعی دارند.
پوشش خبری بانوان در رسانههای اصلی در مقایسه با مردان به مقدار 7 به 86 درصد کمتر است، که البته این نابرابری با رفتارهای رسانهای نادیده گرفتن زنان و یا کماهمیت قرار دادن دستاوردهای آنها تکمیل میشود.
این علل، گرایش زنان ورزش را برای بروز خود در شبکههای اجتماعی بیشتر میکند تا به شکل دلخواه خودشان را مطرح کنند و طرفداران خود را از طریق کارهای بیرون از ورزش مثل مارکتینگ و تبلیغات بسازند و متعاقبا مواجه با صدمات روانی آن هم بیشتر از مردان ورزشکار خواهد بود.
آرینا جیانکاس در این زمینه عنوان می کند : همانطور که قبلتر اشاره کردم در مجموع میتوان گفت استفاده از این شبکههای اجتماعی برای زنان ورزشکار و کسانی که از حرفه ورزشی آنها حمایت میکنند، بسیار اهمیت دارد.
این رسانهها مزایای زیادی از جمله ایجاد سیستمهای حمایتی، افزایش دیده شدن زنان ورزشکار، افزایش فرصتها برای برندسازی و سرمایهگذاری و حمایت شرکتها، به چالش کشیدن نابرابریهای اجتماعی و دسترسی به دانش جدید دارد.
اگرچه خطراتی هم درپی خواهد داشت؛ نظیر افزایش نگرانیهای مربوط به اندام ایدهآل و مقایسه دائم با ورزشکاران دیگر، فشار برای جنسیگرایی پستها برای به دست آوردن فالوور، فشار کار بیش از حد برای تولید محتوا به طور منظم و همینطور مقابله با منفیگرایی و سوءاستفاده آنلاین.
در کل با توجه به اینکه شبکههای اجتماعی به سرعت در حال تغییر هستند و تقریباً به تمام ابعاد زندگی اجتماعی و ورزشی ما راه پیدا کردهاند، این موضوعی است که متخصصان ورزش و سلامت باید بیشتر به آن توجه کنند زیرا بر اساس مطالعات موفقیت ورزشکار بسیار در گرو آن است.
ترس در ریکاوری و برگشت به ورزش
هیچوقت نمیتوان به طور کلی در مورد برنامه ریکاوری مناسب صحبت کرد چون متغیرهای تاثیرگذار از فردی به فرد دیگر متفاوت است و به عوامل متعددی از جمله شخصیت ورزشکار، نوع آسیب وارده، ضربه روحی و جسمی هنگام وقوع آسیب و مدت زمان دوری ورزشکار بستگی دارد.
با این حال، برای برخی از ورزشکاران استقامتی، بازگشت به ورزش باعث ایجاد اضطراب شدیدی میشود. توجه به این نکته مهم است که وقتی در مورد آینده نامطمئن باشیم، میتوانیم احساس اضطراب کنیم. این موضوع میتواند به عملکرد یا شک در مورد اینکه آیا قسمت آسیبدیده بدن پس از توانبخشی به اندازه کافی قوی است یا خیر مرتبط باشد.
تجربه اضطراب ناخوشایند است و ممکن است منجر به شیفت تمرکز ورزشکاران بر روی افکار منفی شود. مانند اگرهای منفی: اگر دوباره آسیب ببینم چه میشود؟ اگر نتوانم به سطح عملکرد قبلی خود برگردم؟ اگر آسیب ثانویه جبرانی ببینم؟ به عنوان سوال آخر، کمی دربارهی راهحلها برای کاهش این موارد صحبت کنیم؟
آرینا جیانکاس: بله، برخی از ورزشکاران خصوصا زنان زمانی که در آستانه بازگشت به تمرین و رقابت هستند، ممکن است کاملاً درگیر افکار منفی شوند.
برای کمک به غلبه بر این افکار منفی، علاوه بر تمرینات روانی ذکر شده توسط تحقیقات جدید و همانطور که در اوایل صحبتمان اشاره شد، رویکردهای کمکی وجود دارد که این ورزشکاران و مربیان میتوانند از آن قبل از ورود به ورزش اصلی خود استفاده کنند.
به طور کلی، ابتدا شناسایی و بکارگیری تمرینات بدون درد که باید زیر نظر متخصصین با در نظر گرفتن میزان و نقطهی ریکاورشده انجام شود و سپس میتوان فعالیتهای کمشدت مانند شنا، دوچرخهسواری، قایقرانی را با امنیت خاطر بیشتر انجام داد و وابسته به نوع آسیب از تجهیزاتی مانند شبیهسازهای تمرین واقعی، تعادلسازها، جامپمیکرها، استپر و کراسترینر هم، در کنار تمرینات دویدن در آب سود برد.
این اقدامات همه میتوانند در کنار عوامل روانی بیانشده فاز آخر دورهی ریکاوری را که بسیار مهم است به نحو احسنت تمام کند، در حالیکه ترس و نگرانیهای ورزشکار را از آسیب دوباره در بازگشت به ورزش کاهش میدهند.
افزایش مشارکت ورزشی زنان در کنار عوامل دیگر بیانشده منجر به افزایش میزان آسیب در ورزشکاران زن شده است و مطالعات قبلی نشان داده است که خطر آسیبهای خاص در زنان در مقایسه با مردان افزایش بیشتر است.
برای مثال، آسیبهای ناشی از استفاده بیش از حد در ورزشکاران زن شایعتر از موارد مشابه است. دیگر آسیبهای رایج شامل پارگی رباط صلیبی قدامی (ACL)، آسیب کشکک رانی، پیچ خوردگی و بیثباتی مچ پا و بیثباتی شانه است.
بسیار قابل توجه است که بدانیم پارگی ACL در ورزشکاران زن 2 تا 8 برابر بیشتر از ورزشکاران مرد است که قبلتر بحث شد، باید در برنامههای تمرین زنان مکانیزمهای جبرانی به شدت مورد توجه قرار گیرد.
وقتی صحبت در مورد درمانهای تهاجمی میکنیم، زنان ورزشکار نسبت به همتایان مرد، بیشتر به مداخلات جراحی نیاز پیدا میکنند، که دلایل آن میتواند علاوه بر آنچه در بارهی فشارهای روانی مختص زنان بیان شد، به تفاوتهای هورمونی و آناتومیکی، بیومکانیکی و عصبی عضلانی و همچنین روانی مربوط باشد.
خصوصا ارزیابیهای آناتومیکی و بیومکانیکی بدن زنان که تفاوت بسیاری در زوایای برخی ساختارهای مفصلی و عضلانی مثل چهارسر و همسترینگ با مردان دارند، باید پخش مهمی از تمرینات زنان برنامهی تمرینی محافظتی و پیشگیری از آسیبهای زانو باشد.
مطالعات گزارش کردهاند که زنان ورزشکار در دوران ریکاوری، اغلب خودشان هدایتگر هستند و در مقایسه با همتایان مرد خود، اضطراب بیشتری را در رابطه با تأثیر آسیب بر زندگیشان و از دست دادن زیبایی جسمانی خود تحمل میکنند.
تا به حال متخصصان حوزه ورزش زنان برای توسعهی همهجانبهی ریکاوری آسیبهای اسکلتی-عضلانی، برنامهی توانبخشی شامل مولفههای زیر را توصیه کردهاند.
این موارد، براساس تحقیقات اخیر در ورزشکاران زن باعث بهبود رفتار، حالات روحی، درد و تعهد به پیگیری برنامه توانبخشی شده است. پروتکل میتواند شامل تمرینات تصویرسازی ذهنی، آرامسازی عضلانی، سلفتاک یا خودصحبت درمانی، مشاوره و نروتراپی باشد.
نویسنده: مصطفی سراب زاده (Mostafa Sarabzadeh)
محقق نروفیزیوتراپی و فیزیولوژی تمرین
بنیاد ملی نخبگان
آریانا جیانکاس (Dr. Arianna L. Gianakos)
جراح ارتوپدیک و متخصص توانبخشی آسیب های ورزشی اندام تحتانی. دانشگاه یال امریکا
منابع
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC8811489/
https://medicine.yale.edu/profile/arianna-gianakos/