به گزارش افرا ورزش، همه میدانند مادر بودن سختترین کار دنیاست و الهه احمدی روایت ده سال مادرانگی با الهه احمدیشاید این را بیشتر از همه ما لمس کرده باشد.
میگوید: مادر بودن حتی از قهرمان المپیک شدن هم سختتر است! پسرش «باور» یک ماهه بود که با او به سالن تیراندازی رفت. الهه تیر میانداخت؛ به سوی سیبل و برای سوی سهمیه المپیک.
باور دو ساله بود که سهمیه المپیک ریو را گرفت و یکی از بهترینهای المپیک ریو بود. و حالا باور ده ساله است و الهه باز هم در اندونزی تیر میاندازد. به سوی سیبل و برای سهمیه المپیک. این بار برای پاریس.
خانم احمدی یک عکس معروف از شما هست که با فرزند حدودا یک ماهتان در سالن تمرین هستید. داستان آن عکس چیست؟
بله. پس از آنکه پسرم چهل روزش تمام شد، به تیراندازی برگشتم و شروع به بدن سازی کردم. مادرم همیشه کنار من بود. به من گفت نگران نباش و با خیال راحت برای چیزی که میخواهی تلاش کن. شش یا هفت ماه اول زندگی پسرم، همیشه مادرم کنار من بود. من هم تیراندازی میکردم و هم به بچهام میرسیدم.
وقتی پسرم به سن غذا خوردن رسید، من حتی بخشی از تمریناتم را هم در خانه مادرم انجام میدادم، تیراندازی را در سالن بودم، بدن سازی را در باشگاهی نزدیک خانه مادرم و بخش دیگر تمرینات در خانه که بتوانم شرایط را جوری مدیریت کنم که به پسرم برسم و مادرم کمتر اذیت شود.
و پسرتان حدودا دو ساله بود که به سهمیه المپیک رسیدید و یکی از درخشانترین افراد حاضر در المپیک ریو بودید.
من در مرداد 94 سهمیه المپیک را گرفتم، پسرم حدودا دو سالش بود و توانستم با مدال طلا و بعد از آن طلای فینال فینالیستها در وردکاپ رنکینگ 1 دنیا را بگیرم و وارد المپیک شوم. دوره بسیار سختی بود چون تمام دوره را به سختی تمرین کردم.
من در شرایط بسیار سختی بودم و با لطف خدا، کمک خانواده و همسرم توانستم به لحاظ روحی آماده شوم. من دائما در مسابقات بودم و ندیدن بچه دو ساله ام برایم خیلی سخت بود ولی به خاطر خواستهام باید میجنگیدم.
و همین الان که پسرتان حدودا یازده ساله است، در اندونزی هستید و برای کسب سهمیه المپیک تلاش میکنید. چه چیزی باعث شد انقدر قوی همیشه برای ایران و مدال آوری بجنگید؟
بله. من الان در اندونزی هستم و فقط دو مسابقه مانده که بتوانم سهمیه المپیک پاریس را بگیرم. علیرغم شایستگی بسیار و تکرار رکورد دنیا نشد که سهمیه المپیک توکیو را بگیرم و دو سال کرونا را هم در خانه بودم اما با قدرت تمام میگویم کسی که باعث شد من تیراندازی را ادامه دهم همسرم بود.
همسرم از من خواست سختیها را تحمل کنم و برگردم. الان تیراندازی در دنیا بسیار پیشرفت کرده است و گرفتن سهمیه ده برابر سختتر شده است. من بار هزار تنی را برای برگشتن به تیراندازی و رسیدن به خواستهام تحمل میکنم.
گفته بودید مادر بودن از قهرمانی المپیک هم سختتر است.
واقعا مادر بودن از ورزشکار بودن، المپیک رفتن و قهرمان المپیک بودن سختتر است به خصوص وقتی آن دو سال کرونا را در خانه ماندم و همزمان شده بود با رفتن پسرم به کلاس اول. من حالا یک مادر معلم هم بودم!
قهرمان المپیک را همه میبینند و از او تعریف میکنند ولی خیلی وقتها مادرها دیده نمیشوند که چقدر برای به اوج رسیدن فرزندش از لحاظ روحی، جسمی، ذهنی و شخصیتی میجنگد و باز هم راضی است. خداوند مرا لایق دانست که مادر باشم و از او ممنونم.
حضور پسرتان چقدر به زندگی ورزشی شما کمک کرده است؟
باور انگیزه و امید ادامه دادن من است، خستگی روحی مرا رفع میکند، هربار چهرهاش را میبینم تمام غمهایم از بین میرود و دوباره ادامه میدهم. حضور باور به من به انگیزه زندگی میدهد.
این روزها در اندونزی مشغول تمرین هستید و برای کسب سهمیه میجنگید.
بله مسابقه قهرمانی آسیا است و دو سهمیه المپیک در هر رشته توزیع میشود. توزیع سهمیه المپیک بعد از توکیو کمی سختتر شده است و شرایط دگرگون شده است. ما یک مسابقه دیگر اواخر فروردین ماه در برزیل داریم که آنجا هم سهمیه المپیک توزیع میشود و امیدوارم کار در همین اندونزی تمام شود و سهمیهها را بگیریم.
چقدر به کسب سهمیه المپیک امیدوار هستید؟
من امیدوارم. همیشه امیدوارم و همیشه امیدوار باقی میمانم.