18
از مبارز بادهای سهمگین بیشتر بدانید

فاطمه جعفری؛ دختر بادبان‌های فراموش شده گوانگجو

  • کد خبر : 46470
  • 24 خرداد 1399 - 22:47
فاطمه جعفری؛ دختر بادبان‌های فراموش شده گوانگجو
اگر درباره قایقرانی بادبانی یا سیلینگ چیز زیادی نمی دانید حق دارید. این رشته در ایران ناشناخته است اما جالب است بدانید ایران در بازی های آسیایی 2010 در قایقرانی بادبانی یک ورزشکار دختر داشته است: فاطمه جعفری

به گزارش پایگاه خبری ورزش زنان ایران؛ رشته ورزشی سیلینگ (بادبانی) در سال ۱۳۸۷ در زمان ریاست احمد دنیامالی به فدراسیون قایقرانی ایران ملحق شد و در مدت مدیریت او ورزشکاران نوجوان و جوانان ایرانی متعددی به جامعه ورزش کشور و رشته سیلینگ معرفی شدند.

در این بین دختران نیز فراموش نشدند. تعداد قابل توجهی از این دختران علاقمند نیز هرمزگانی بودند. فاطمه جعفری گل سرسبد این جمع بود که در بازی‌های آسیایی ۲۰۱۰ گوانگجو چین حضور یافت. دختری که امروز کمتر کسی درباره او و حضورش در آن رویداد بزرگ چیزی می‌داند.

سیده فاطمه جعفری متولد ۱۳۷۵ در بوشهر است که تا یک سالگی در بوشهر و پس از آن تا ۵ سال گذشته در بندرعباس اقامت داشته و از سال ۱۳۹۳ نیز در قشم سکونت دارد جایی که توانمندی های او شکوفا شده است.

او درباره سیلینگ (قایقرانی بادبانی) و یژگی های آن می‌گوید: به غیر از تمرینات آمادگی جسمانی سخت که غالباً در تمام ورزشهای حرفه‌ای وجود دارد، آنچه سیلینگ را متمایز می‌کند آن است که رقیب اصلی شما طبیعت است. شما همواره با دریای مواج با موج‌های چند متری، باد زیاد و آب شور طرف هستید. شما همیشه خیس هستید، همواره در معرض آفتاب قرار دارید و بعد از مدتی پوست و موهای شما بدلیل آب شور و اشعه ماورابنفش خورشید خشک و تیره می‌شود.

+ چگونه با سیلینگ آشنا شدید؟

در آذر ۸۸ که در مقطع اول راهنمایی مشغول به تحصیل بودم، یکی از مربیان ورزشی به من اطلاع داد که برای رشته قایقرانی مربی خارجی در استان حضور دارد که می خواهند از بین دختران نوجوان استعدادیابی کنند.

من هم در این برنامه استعدادیابی شرکت کردم و پس از حدود یک هفته اعلام کردند شما انتخاب شده اید و بایستی جهت شروع اردوی آموزشی به هیئت قایقرانی مراجعه کنم. با اینکه من خودم ساکن بندرعباس بودم اما مطابق با قوانین اردو وسایلم را جمع کرده و با همراهی چند خانم دیگر در محل مجموعه حجاب بندرعباس اقامت کردیم.

سپس اردوی تیم ملی بادبانی به لنگه منتقل شد. اما بعد از مدتی اردوی کلاس لیزر و ۴۲۰ در لنگه با مربیگری دیوید میرالتا باقی ماند و تیم آپتیمیست با مربیگری خالد پرویز در اردیبهشت سال ۸۹ به انزلی منتقل شد.

+ چند دختر دیگر در کلاس آپتیمیست حضور داشتند؟

تنها بانوی فعال در اردوها در آپتیمیست فقط من بودم. تمام آموزش ها و تمرینات داخل آب من هم با پسران بود و اصلاً حریف تمرینی خانم نیز نداشتم در ایران.

+ اولین تجربه حضور شما در رقابت ها به شکل جدی چه زمانی بود؟

اولین بار در مسابقات جام قطر شرکت کردم که نتایج قابل قبولی هم نگرفتم. البته بقول مربیمان آقای خالد پرویز، از شخصی که فقط یکماه بوده سیلینگ را شروع کرده انتظار بیش از آن نمیرفت و حتی تعجب کرده بود که چرا من آخر نشدم؟!

+ و در تیر ۱۳۸۹ به مسابقات آپتیمیست قهرمانی آسیا ۲۰۱۰ اعزام شدید.

من تنها نماینده بانوان ایران در این رویداد بودم. در این رقابت ها مجموعاً ۱۰۳ ورزشکار پسر و دختر حاضر بودند که من رتبه کل ۳۹ را بدست آوردم. در بین ۳۰ دختر شرکت کننده که ۲۶ نفر از آنها آسیایی بودند نیز رتبه ۸ ام را کسب کردم. ضمناً در راند ۵ و ۶ به ترتیب موفق به کسب رتبه ۷ و ۵ ام کل شدم.

ژاپنی ها، نیوزلندی ها و کره ای هایی که امروزه صاحب مدال جهانی و المپیک هستند در مقام های بعد از من بودند.

+  در این دوره از مسابقات ایران و قطر نمایندگان غرب آسیا بودند. در حالیکه بهترین نتیجه کسب شده قطری ها در این مسابقات رتبه ۸۳ ام بود.

این نکته را هم فراموش کردم بگویم، من حتی رتبه بهتری نسبت به پسران تیم ملی ایران کسب کردم. در واقع من بهترین رتبه تیم اعزامی ایران و کل غرب آسیا را داشتم.

+ پس از این مسابقات بمدت ۳ ماه در انزلی در اردو بودید. این برای شما مشکل نبود؟

بسیار سخت بود. من تنها دختر حاضر در این اردو بودم. هیچ خانم دیگری در اردو حضور نداشت که من بدانم در بین بانوان دارم پیشرفت میکنم یا درجا میزنم.

البته از همان نوجوانی هم در شخصیت من عقب نشینی نبود، برای همین من هم همان تمرینات آمادگی جسمانی و قایقی را داشتم که پسران انجام می دادند. الان که خودم مربی بدنسازی هستم میدانم که چه فشاری را تحمل کرده ام (هر چند که از لحاظ علمی صحیح نبود).

+ در شهریور ۸۹ هم به مسابقات آپتیمیست قهرمانی جهان در لهستان رفتید.

فقط می توانم بگویم تجربه متفاوت و خوبی بود. مسابقه در اروپا واقعاً متفاوت بود. آب و هوای سرد، باد با سرعت زیاد و موج های بلند و تعداد ورزشکار زیاد محیط کاملاً متفاوتی را برای ما ایجاد کرده بود و همه اینها برای ما تازگی داشت.

من در گروه نقره ای که ۸۴ نفر حضور داشتند رتبه ۲۵ ام شدم و خودم از این نتیجه رضایت نداشتم.

+ پس از این رویداد به رقابت های جام خلیج {فارس} قطر اعزام شدید.

در این مسابقات که ۱۶ ورزشکار حضور داشت کیوان حسن زاده قهرمان شد و من در کل دوم شدم. البته مقام اول بانوان هم به من داده شد، اما با توجه به اینکه هیچ بانوی دیگری حضور نداشتند، بنظر خودم فاقد اعتبار است.

+ در مهر ماه ۱۳۸۹ به مسابقات بین المللی هند اعزام شدید.

قاعدتاً ورزشکاران به هر مسابقه ای که اعزام می شوند، چشم امیدشان به مربی شان است. بخصوص در سنین آن زمان ما که نوجوان بودیم.

همانطور که می دانید مربی کلاس آپتیمیست آقای خالد پرویز اهل پاکستان بودند. بدلیل مشکلات سیاسی که آن زمان بین هند و پاکستان بود ایشان نتوانستند ما را همراهی کنند و بجای ایشان آقای عمار رئوفی بعنوان مربی ما را همراهی کردند.

+ اما با همه این اوصاف شما موفق به کسب مقام سوم مسابقات و مدال برنز شدید.

بله. در بین ۱۶ بانوی شرکت کننده مقام سوم را کسب کردم. البته در مجموع پسران و دختران از بین ۷۲ نفر رتبه ۱۵ شدم.

شاید اگر آقای خالد پرویز حضور داشتند و هدایت فنی ایشان را داشتم، می توانستم دوم یا حتی مقام اول را کسب کنم. یکی از دو نفر جلوتر من در همان مهر ماه در تایلند رتبه پایینتری از من داشت.

+ پس از بازگشتتان از مسابقات در مهر ماه به اردوی منجیل رفتید. اصلاً چرا منجیل انتخاب شد؟

خاطرم هست ما از جایی که ۱۵ تا ۲۰ نات باد بود به جایی رفتیم که بایستی در باد بیش از ۴۰ نات تمرین میکردیم. باد آنقدر زیاد بود که من که وزن زیر ۴۰ کیلوگرم داشتم احساس میکردم باد مرا با خود میبرد.

بیشترین فشار روحی را من در منجیل تجربه کردم. تنها خانم اردو بودم. محل اقامتم هم مجزا بود و تنها بودم. برنامه روزانه ام این بود که صبح تا غروب تمرین میکردیم، سپس شام و خواب و این موضوع تکرار میشد. بعضی شب ها با خانواده هم تلفنی صحبت میکردم.

فکر میکنم ما به منجیل رفته بودیم که فقط باد زیاد را تجربه کنیم. همانطور که می دانید بخش اعظم سیلینگ، فیلینگ (احساس) هست، در صورتیکه در اون شرایط باد ما قادر به کنترل هیچ چیزی نبودیم و فقط زور میزدیم که قایق کپسایز (چپ کردن) نکند.

خاطرم هست در آن زمان نظر تیم فنی این بود که ممکن است در گوانگجو با باد زیاد مواجه شویم، لذا باید آمادگی آنرا داشته باشیم.

+ سپس به بازیهای آسیایی گوانگجو اعزام شدید و بدترین نتایج دوران سیلینگتان را همانجا گرفتید.

قبول دارم. تعداد کل ورزشکاران بانو ۹ نفر بود و من مقام ۸ ام را کسب کردم. در واقع فقط آخر نشدم. بهترین نتیجه ام را نیز در راند ۶ ام بدست آوردم و ۵ ام شدم.

قطعاً من هم بعنوان ورزشکاری که کمتر از یکسال به دنیای سیلینگ آمده بودم دارای ضعف ها و کم تجربگی هایی بودم، اما اردوی یک ماهه منجیل و تاثیراتی که روی من کم تجربه داشت هم تاثیرات منفی زیادی داشت.

ما وقتی به مسابقات اعزام میشدیم و میگفتیم فقط چند ماه هست که با سیلینگ آشنا شده ایم بسیار تعجب میکردند. اغلب ورزشکاران آنجا بشکل پایه وارد مدارس سیلینگ شده بودند و بشکل آکادمیک آموزش دیده و سالها در شرایط مختلف تمرین کرده بودند. در واقع سیلینگ بخشی از وجودشان شده بود.

+ پس از مسابقات گوانگجو در سال ۸۹ تمریناتتان به چه صورت ادامه داشت؟

پس از بازگشت ما یک تعطیلی طولانی مدت داشتیم تا سال ۹۲

+ یعنی بمدت سه سال سیلینگ در بخش بانوان بی دلیل تعطیل شد؟

بله .حتی من پیش از گوانگجو وسایل شخصی و چمدانم در انزلی ماند چون فکر میکردم پس از بازگشت قرار است به تمریناتمان ادامه دهیم. اما این موضوع تعطیلی نزدیک به سه سال ادامه داشت. تجهیزات من سه سال همانجا در انزلی باقی ماند. چون همیشه فکر میکردم به زودی تمرینات ادامه پیدا میکند.

در تمام این مدت ما هر بار با فدراسیون تماس میگیرفتیم و پیگیری میکردیم فقط اعلام می کردند که ان شالله بزودی اردو برگزار خواهد شد. در نهایت در سال ۹۲ یک اردو به مربیگری آقای احمدی برگزار شد. من و خانم مرادی در بخش بانوان دعوت شدیم بمدت یکماه در اردوی لنگه حضور داشتم.

+ در آن زمان دیگر سن شما مناسب کلاس آپتیمیست نبود. قصد حضور در چه کلاسی را داشتید؟

در سال ۹۲ که به اردو فراخوان شدیم من سال آخری بود که می توانستم در آپتیمیست حضور داشته باشم و می خواستم که در کلاس ۴۲۰ فعالیت کنم. می خواستم با خانم تاجیک هم گروه شوم.

+ پس از اردوی لنگه چه اتفاقی افتاد؟

با زبان بی زبانی گفتند برو خانه تان. یعنی سیلینگ و زحماتی که کشیدی را فراموش کن. دیگر سیلینگ نخواهیم داشت. همین موضوع باعث شد که تا به امروز یک حالت شکست یا انجام یک عمل ناتمام در من و سایر سیلورها وجود داشته باشد.

تجسم کنید شما در سنین نوجوانی در طی یک مسیر سخت در حال پیشرفت و کسب نتیجه هستید، ناگهان بدون دلیل و هیچ توضیحی همه چیز ناپدید شود. ما احساس میکردیم همه زندگیمان را فدراسیون از ما گرفت.

دیگر به جایی رسیده بودیم که دیگر برایمان مهم نبود مربی مان چه شخصی است. فقط دوست داشتیم برگردیم به تمرین و اردوی سیلینگ که هرگز محقق نشد.

+ شما از فدراسیون پیگیری نکردید که برنامه فدراسیون بعد از آقای دنیامالی برای سیلینگ چیست؟

من در بندرعباس سکونت داشتم و بُعد مسافت زیادی با تهران که محل فدراسیون است داریم. من چندین بار با خانم خلتعبری (کارشناس وقت کمیته بادبانی فدراسیون) تماس گرفتم. حتی بصورت حضوری هم مراجعه کردم و در این زمینه سوال میپرسیدم.

فدراسیون هم هرگز بشکل قاطع به ما نگفت که دیگر سیلینگ تمام شده است و قرار نیست ادامه داشته باشد. اما هر دفعه میگفتند در حال برنامه ریزی هستیم یا در حال رایزنی برای گرفتن یک مربی یا در حال هماهنگی برگزاری اردو.

در سال ۹۲ برنامه ریزی شد که من با همکاری فدراسیون در لنگه آموزش برای نوجوانان را آغاز کنیم. من هم در خانه زمان زیادی جهت ارتقاء علمی خودم صرف کردم و منتظر اعلام نتیجه فدراسیون بودم. هرگز پاسخ و نتیجه ای از فدراسیون نیامد.

در واقع سیاست فدراسیون بعد از آقای دنیامالی (ریاست وقت فدراسیون) همین بوده و همچنان ادامه دارد.

+ شما تقریباً یکسال بشکل پیوسته در اردوهای آموزشی-تمرینی و مسابقات بودید. واکنش خانواده و اطرافیانتان در مورد رشته ورزشی تان چه بود؟

پدرم از ابتدا خیلی حمایتیم میکرد. مادرم مثل همه مادران نگران بود و نمیخواست آسیب ببینم که البته ایشان هم توسط پدرم رضایت داد. البته معمولاً من سختی و فشار های جسمی و روحی تمرین رو به خانواده منتقل نمیکردم.

خاطرم هست فقط در اردوی منجیل که شرایط روحی بشدت بدی داشتم به خانواده اطلاع دادم. خانواده به من توصیه کرد که اردو را ترک کنم و به بندرعباس برگردم. اما برای من قابل پذیرش نبود که تا اینجای کار که با سختی جلو آمده ام جا بزنم و برگردم. من اهل شکست نبودم. آن هم شکست در برابر خودم.

فکر میکنم اگر خانواده من را بعد از اردوی منجیل میدید اصلاً اجازه نمیدادند تک دخترشان یک روز دیگر ادامه دهد {با خنده}

+ سیلینگ چه چیزی به فاطمه جعفری اضافه کرد؟

بگذارید با صراحت بگویم. من از دوران کودکی در دنیای ورزش بوده ام. از والیبال و بسکتبال تا هم اکنون که در رشته فیتنس و بدنسازی فعالیت دارم. عموماً در هر رشته ورزشی هم فعالیت داشتم بسرعت رشد کردم. اما ورزش سیلینگ بواقع چیز دیگریست و با هر رشته ورزشی دیگر فرق دارد. هر فردی فقط یکبار سیلینگ را امتحان کند دیگر نمیتواند از این ورزش جدا شود.

شاید اگر من در سایر رشته های ورزشی فعالیت کرده بودم، به نتایج و موفقیت های ادامه داری می رسیدم، اما آنچه سیلینگ به من داد را هنوز با خودم دارم. اینکه شما وقتی به دریا میروید که بقیه آدمها از آن خارج میشوند.

شما با طبعیتی کاملاً وحشی طرفید که هیچ ویژگی آن در اختیار و کنترل شما نیست و شما بایستی خود را با آن منطبق کرده و حتی از آنها به نفع خود بهره ببرید. این اعتماد بنفس شما را بالا میبرد و متکی به خود می شوید.

همچنین ارتباط با مربیان خارجی و حضور در رقابت های بین المللی باعث شد من در دوران نوجوانی روابط عمومی خوبی کسب کنم که تا به امروز از آن در زندگی شخصی و حرفه ای بهره میبرم.

+ شرایط امروز چگونه است؟

ما در جزیره قشم که یکی بزرگترین جزایر جهان هست حتی یک قایق بادبانی هم نداریم. در بندرعباس هم که مرکز استان هرمزگان هست نیز همچنین . من در مقطع کارشناسی تربیت بدنی تحصیل کردم و دو باشگاه ورزشی دارم. یکی در بخش بانوان و یک باشگاه هم بشکل تخصصی در حوزه ورزش کودکان فعالیت دارد. همچنین نائب رئیس هیئت پرورش اندام جزیره قشم هستم.

+ و نکته پایانی؟

عمر ورزش قهرمانی من در سیلینگ که قطعاً پایان یافته، اما واقعاً دوست دارم در جزیره قشم که سکونت دارم قایقی باشد که بتوانم سیلینگ کنم. حتی اگر ممکن باشد هیئت قایقرانی منطقه آزاد قشم بشکلی من را راهنمایی و حمایت کند که بشکل شخصی تهیه کنم و از این فضا دور نباشم.

لینک کوتاه : https://iwsports.ir/?p=46470

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.